رحمت همیشه پایدار خدا یکی از زیباترین جواهرات در میان گنجینه بزرگ برکات مسیحی است. او مددکار، نجات دهنده و روزی دهندهای اعجاب انگیز است؛ اگر برای وعده محبت بدون پایان پدر آسمانی ما نبود، ایمانداران هیچ آرامش زمینی در جان و زندگی خود نداشتند. با آگاهی از اینکه محبت خدا تا به ابد برای فرزندان ایمان تضمین شده است، از اینرو ما از اینکه خداوند هرگز ما را رها نمیکند، و هرگز زندگی و حیات ابدی را از ما پس نمیگیرد، و هرگز ما را از قوت خود برای مقابله با سختیها محروم نمیکند؛ میتوانیم احساس سعادت و خوشبختی کنیم.
تفسیر کاربردی اعمال رسولان فصل ۱۸
در قرنتس (۱۸: ۱-۱۱)
۱-۳ قرنتس شهر مهمی در جنوب یونان بود (اول قرنتیان: مقدمه مشاهده شود). هنگامی که پولس برای اولین بار از آتن وارد شد، هیچ کس را در شهر نمیشناخت. اما به زودی یک یهودی به نام اکیلا و همسرش پرسکله را ملاقات کرد. اکیلا همانند پولس یک خیمه دوز بود. پولس هر جا که میرفت، با خیمه دوزی تامین معاش مینمود (اعمال ۲۰: ۳۴؛ اول تسالونیکیان ۲: ۹؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۷-۸ مشاهده شود). در روزگار پولس، حتی یهودیان بسیار تحصیل کرده نیز زندگی خود را با کارهای دستی تامین میکردند. به عنوان مثال، کاتبین (معلمین) یهودی برای تعالیم خود مزدی تقاضا نمیکردند، بلکه برای امرار معاش حرفهای پیشه میکردند.
زمانی که پولس و اکیلا در قرنتس زندگی میکردند، امپراطور روم کلودیوس بود. هنگامی که انجیل مسیح برای نخستین بار در روم موعظه شد، یهودیان ساکن آنجا چنان آشوب و غوغایی بر ضد آن به پا کردند که کلودیوس برآشفت و تمامی یهودیان را از روم بیرون کرد. به این دلیل بود که اکیلا و پرسکله روم را به قصد قرنتس ترک گفتند.
۴ پولس طبق عادت خود، در قرنتس نیز در کنیسههای یهود بشارت میداد. به این ترتیب، انجیل را هم به یهودیان و هم به یونانیانی که خدای واحد حقیقی را میپرستیدند، بشارت میداد.
۵-۶ هنگامی که سیلاس و تیموتائوس به قرنتس رسیدند، اخبار خوشی را از کلیسای نوبنیاد تسالونیکی به همراه آوردند. تسالونیکیان در ایمان نوین خود استوار باقی مانده بودند (اول تسالونیکیان ۳: ۶-۱۰ مشاهده شود). بعد از دریافت این اخبار بود که پولس نامۀ اول خود را به تسالونیکیان نوشت. سیلاس و تیموتائوس هدایایی را نیز از کلیسای فیلیپی برای پولس آورده بودند (دوم قرنتیان ۱۱: ۹؛ فیلیپیان ۴: ۱۵ مشاهده شود).
مانند سایر شهرها (اعمال ۱۳: ۴۵، ۵۰؛ ۱۴: ۲؛ ۱۷: ۵) یهودیان قرنتس نیز شروع به مخالفت با پولس نمودند. بنابراین، پولس به نشانۀ اعتراض دامن خود را بر ایشان افشاند (آیۀ ۶) تا هیچ غبار یا چرکی از کنیسۀ ایشان بر او باقی نماند. افشاندن دامن بدین شکل نشانۀ اکراه بی حد بود (اعمال ۱۳: ۵۱). پولس بشارت نجات را به ایشان اعلام کرده بود. یهودیان با رد انجیل داوری خدا را بر خود فرو میآوردند. پولس وظیفۀ خود را در این زمینه نسبت به یهودیان انجام داده بود و مسئولیت هلاکت ایشان بر دوش او نخواهد بود (اعمال ۲۰: ۲۶-۲۷؛ اول قرنتیان ۹: ۱۶ و تفسیر آنها مشاهده شود).
۷ بنابراین پولس شروع کرد به بشارت به غیر یهودیان. یک یونانی خداترس به نام تیتوس یوستس به پولس اجازه داد که در خانهاش موعظه کند. بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که اسم کوچک این مرد غایوس بوده است و او همانی است که در رومیان ۱۶: ۲۳ و اول قرنتیان ۱: ۱۴ قید شده است.
۸ خدمت پولس در قرنتس موفقیت آمیزتر از آتن بود. در اینجا حتی رئیس کنیسه، کریسپوس، نیز به خداوند ایمان آورد (اول قرنتیان ۱: ۱۴).
۹-۱۱ در این هنگام پولس رؤیایی از سوی خداوند یافت که او را بیش از پیش دلگرم و تقویت نمود. خداوند عیسی در رؤیا به پولس وعده داد که تا وقتی که در قرنتس است، هیچ کس به او صدمهای نخواهد زد. یهودیان در واقع با او ضدیت میکردند (آیۀ ۱۲)، اما نمیتوانستند به او آسیبی برسانند. خداوند در رؤیا به پولس گفت که افراد بسیاری را در قرنتس برگزیده است، و پولس وسیلهای برای ایمان آوردن آنها خواهد بود. لذا پولس یک سال و شش ماه در قرنتس ماند و کلام مسیح را اعلام مینمود و تعلیم میداد.
پولس و غالیون (۱۸: ۱۲-۱۷)
۱۲ غالیون والی ایالت اخائیه، ایالت جنوبی یونان بود که قدرت بسیار داشت. وی این اقتدار را داشت که مانع موعظۀ پولس نه تنها در اخائیه بلکه در هر ایالت امپراطوری روم شود. دستور والی یک ایالت در هر ایالت دیگر نیز قابل اجرا بود. اگر غالیون دستور میداد که پولس موعظه در اخائیه را متوقف سازد، در آنصورت در هیچ جای امپراطوری روم اجازه موعظه نمیداشت.
۱۳ مذهب یهود یکی از مذاهب قانونی امپراطوری روم بود. یهودیان اجازه داشتند که برای عبادت خدا بر طبق شریعت یهود، کنایسی داشته باشند. اما یهودیان پولس را متهم به این کردند که نه مذهب یهود را بلکه مذهبی جدید و غیر قانونی را موعظه میکند و بدین ترتیب بر خلاف قانون روم عمل میکند (اعمال ۱۶: ۲۰-۲۱ و تفسیر آن مشاهده شود).
۱۴-۱۶ هنگامی که غالیون اتهام یهودیان را علیه پولس شنید، بلافاصله نتیجه گیری کرد که این مباحثهای است مربوط به مذهب یهود، و پولس هیچ یک از قوانین روم را نقض نکرده است و صرفا شکلی از مذهب یهود را که یهودیان قرنتس با آن موافق نبودند، موعظه میکند. بنابراین غالیون مانع موعظه پولس نشد. به خاطر این تصمیم مهم غالیون بود که مسیحیان توانستند به مدت دوازده سال بعد از آن تاریخ، انجیل مسیح را بطور قانونی در تمام امپراطوری روم موعظه کنند و اشاعه دهند. اما بعد از این دوره، امپراطور جدیدی به نام نرون، مذهب مسیح را ممنوع ساخت و به طرز بی رحمانهای به آزار ایمانداران در سراسر امپراطوری پرداخت.
۱۷ بعد از آنکه کریسپوس به خداوند ایمان آورد (آیۀ ۸) مردی سوستانیس نام جای او را به عنوان رئیس کنیسۀ یهود در قرنتس گرفت. بعد از آنکه غالیون، سوستانیس و دیگر یهودیان را از مسند (دادگاه) بیرون کرد، همه (یعنی یونانیان) سوستانیس را گرفته او را زدند. در آن روزگار، اکثر غیر یهودیان (از جمله یونانیان) نسبت به یهودیان احساس خوبی نداشتند و همواره پی فرصت بودند تا با ایشان بدرفتاری کنند. غالیون با بیرون راندن یهودیان از دادگاه، در واقع به ایشان توهین کرده بود. بنابراین، مردم بهانه و فرصت خوبی پیدا کرده بودند که خشم خود را نسبت به یهودیان با کتک زدن رئیس کنیسه شان، بروز دهند!
بازگشت پولس به انطاکیه (۱۸: ۱۸-۲۳)
۱۸ یهودیان گاه برای خدا نذر خاصی میکنند. پولس شاید نذر کرده بود که از خدا به خاطر حفظ جانش در قرنتس تشکر کند. بعد از چنین نذری، شخص اجازه ندارد موهایش را کوتاه کند، مگر بعد از سپری شدن دورۀ معینی. سپس در آخرین روز نذر، شخص باید موهایش را کوتاه کند و آن را به خدا تقدیم نماید (اعداد ۶: ۱-۲۱).
کَنخُریه شهر بندری قرنتس بود (رومیان ۱۶: ۱). از آنجا پولس، اکیلا و پرسکله عازم افسس شدند.
۱۹-۲۱ در روزگار پولس، افسس یکی از مهمترین شهرهای خاور میانه بود و مرکز فرهنگی و تجاری عمدهای به شمار میرفت که بر ساحل شرقی ترکیه کنونی واقع شده بود. اما امروزه از آن بجز ویرانه باقی نمانده است.
پولس در این سفر تنها چند روز به تعلیم در کنیسۀ یهود در افسس پرداخت و هنگامی که با یهودیان آنجا وداع میکرد، گفت: «اگر خدا بخواهد باز نزد شما خواهم برگشت». اما اکیلا و پرسکله در افسس ماندند و خانۀ خود را خانۀ دوستی و مشارکت ایمانداران گرداندند (اول قرنتیان ۱۶: ۱۹). در سال ۵۴ میلادی امپراطوری روم کلودیوس مُرد و در نتیجه اکیلا و پرسکله به روم بازگشتند (رومیان ۱۶: ۳).
۲۲ پولس از افسس با کشتی عازم سوریه گردید (اعمال ۸: ۴۰؛ ۱۰:۱). بعد از رسیدن به قیصریه، به اورشلیم رفت تا کلیسا را در آنجا تحیت نماید. برخی از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که پولس طبق نذرش، به اورشلیم رفت تا برای عید فصح در آنجا باشد. کلمۀ «اورشلیم» در متن یونانی این آیه بکار نرفته است، اما از مضمون میتوان چنین برداشت کرد، زیرا در زبان اصلی یونانی، عبارت «بالا رفت» بکار رفته، و چون اورشلیم در ناحیهای کوهستانی قرار دارد، میتوان نتیجه گرفت که او به کوهستان اورشلیم «بالا رفته» و سپس، طبق متن یونانی، به سوی انطاکیه «پایین آمد».
۲۳ کلیسای انطاکیه پولس و سیلاس را روانۀ این سفر دوم بشارتی نموده بود (اعمال ۱۵: ۴۰)، بنابراین درست همانطور که پولس و برنابا گزارشی از اولین سفر بشارتی خود گزارش دادند، پولس نیز در این فرصت تمام آنچه را که خدا به واسطۀ سیلاس و او انجام داده بود، بازگو کرد (اعمال ۱۴: ۲۶-۲۷).
آنگاه پولس بار دیگر روانه غلاطیه و فریجیه شد تا ایمانداران کلیساهایی را که او و برنابا در اولین سفر بشارتی خود تاسیس کرده بودند تقویت و تشویق نماید. بدین ترتیب سومین سفر بشارتی پولس آغاز شد.
اَپُلُس در افسس (۱۸: ۲۴-۲۸)
۲۴ اپلس یک یهودی تحصیل کرده از اهالی اسکندریه بود. وی از تمام کتب مقدسه یهود یعنی عهد عتیق آگاهی دقیق داشت.
۲۵ معلوم نیست که چه کسی برای اولین بار اپلس را در طریق خداوند (مسیح) تعلیم داد. وی مطالب زیادی در مورد مسیح میدانست و انجیل را با حرارت بسیار موعظه مینمود. اما در تعلیم او چیزی ناقص بود. وی فقط از تعمید یحیی اطلاع داشت، تعمیدی که یحیی برای آماده کردن مردم برای پذیرفتن عیسی انجام میداد (مرقس ۱: ۲-۴). او چیزی در مورد تعمید در نام عیسی که پطرس در روز پنطیکاست از آن سخن رانده بود، نمیدانست (اعمال ۲: ۳۸). از این امر درمی یابیم که اپلس روحالقدس را نیافته بود زیرا که در عهد جدید، تعمید در نام عیسی معمولا پیش از دریافت روحالقدس صورت میپذیرفت (اعمال ۲: ۳۸؛ ۸: ۱۵-۱۷ وتفسیر آنها مشاهده شود). اپلس سخنان یحیی تعمید دهنده را نشنیده بود که گفت: «من شما را به آب تعمید میدهم لکن او شما را با روحالقدس تعمید خواهد داد» (مرقس ۱: ۸).
۲۶ هنگامی که اکیلا و پرسکله موعظه اپلس را شنیدند، دانستند که درک او کاستیهایی دارد؛ اما اشتباه او را در مقابل دیگران آشکار نکردند، زیرا نمیخواستند او را خجل نمایند. در عوض، اپلس را به خانه خود دعوت کرده، بطور خصوصی و بطور کاملتر، اصول ایمان را بدو آموختند. با وجود اینکه اپلس واعظ مشهوری بود، با فروتنی اصلاح برادر و خواهر بزرگتر خود را پذیرفت.
۲۷-۲۸ پولس به تازگی قرنتس را ترک گفته بود. و اکنون دیگر رسول یا رهبر مسیحی شناخته شدهای در قرنتس نبود. بنابراین، برادران افسس اپلس را تشویق کردند تا به قرنتس برود و رهبری کلیسای آنجا را بر عهده گیرد. بدین ترتیب، اپلس به قرنتس رفت و کمک زیادی به کلیسا نمود. اپلس خود که مانند پولس، یک یهودی بود، میتوانست به گونهای مؤثر با یهودیان بر مبنای کتب مقدسه خودشان یعنی عهد عتیق، مباحثه کند و اثبات کند که عیسی همان مسیح موعود است.
اپلس میرفت تا رهبری برجسته شود. وی سود زیادی به کلیسای قرنتس رساند. نفوذ او در آنجا آنقدر زیاد بود که برخی از اعضای کلیسای قرنتس شاگرد او شده، از او پیروی کردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲؛ ۳: ۴). پولس، اپلس را یک همکار و یک رسول همکار به حساب میآورد (اول قرنتیان ۳: ۲۱-۲۲؛ ۴: ۶، ۹). در قرنتس پولس بذر را کاشت و اپلس آنرا آبیاری نمود.
باشد که ما نیز حکایت پرسکله، اکیلا و اپلس را سرمشق قرار دهیم. همۀ ما نقصانها و کاستیهایی داریم. باشد که یکدیگر را خصوصی و با تواضع و ملایمت اصلاح کنیم. باشد که همانند اپلس، اینچنین فروتن و اصلاح پذیر باشیم. آنگاه ما نیز بالغ شده، خادمین سودمند عیسی مسیح خواهیم گردید.