نوشته شده توسط : reza ranjbar

در این مجموعه از مقاله‌ها، بحثی را مطرح می‌کنیم تحت عنوان "رشد و بلوغ مسیحی". برای تهیۀ این مجموعه، از کتابی الهام گرفته‌ایم تحت همین نام.

هدف این مجموعه این است که نشان دهیم خدا از کسانی که زندگی خود را به مسیح سپردهاند می‌خواهد تا در این زندگی، به رشد و بلوغ روحانی برسند. ما این رشد را تعریف خواهیم کرد و راههای رسیدن به آن را معرفی خواهیم نمود. در مقالۀ نخست، به این موضوع خواهیم پرداخت که هدف خدا به‌واقع این است که ما در این زندگی، در مسیر رشد و بلوغ روحانی پیش برویم.

هدف خدا برای زندگی انسان چیست؟ پاسخ به این سؤال را می‌توانیم در معروف‌ترین آیۀ کتاب‌مقدس بیابیم که می‌فرماید: "خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد." (انجیل یوحنا ۳:‏۱۶). این آیه به‌حق چکیده و جوهر تمام پیام کتاب‌مقدس است. نخست می‌فرماید که خدا جهان را بسیار محبت فرمود، یعنی مردم جهان را. این محبتِ او به این صورت جلوه‌گر شد که او پسرِ یگانۀ خود را به جهان فرستاد تا جان خود را بر روی صلیب، کفارۀ گناهانِ بشر سازد و تاوان گناهان ایشان را بپردازد. سپس هدف خدا از این عمل مطرح می‌شود؛ می‌فرماید: "تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.". از این عبارت درمی‌یابیم که هدف خدا این است که انسان به‌خاطر گناهکار بودنش، به هلاکت و عذاب ابدی نرود، بلکه حیات جاویدان بیابد. این است هدف خدا برای انسان. هدف غایی خدا برای بشر این است که به ایشان حیات جاویدان ببخشد و ایشان برای هميشه در حضور مقدس او زندگی کنند، در یک دنیای روحانی و مقدس. اما اگر انسان به پسر خدا، عیسی مسیح خداوند، تنها نجاتدهندۀ بشر، ایمان نیاورد و زندگی خود را به او نسپارد، عذاب و هلاکت ابدی در انتظار او خواهد بود.

این است هدف نهایی و غایی خدا برای انسان. اما تکلیف انسان در این زندگی زمینی‌اش چیست؟ یعنی اینکه وقتی زندگی خود را به مسیح می‌سپاريم تا در عالم آینده حیات جاویدان بیابیم، در طول این زندگی باید از لحاظ روحانی چه بکنیم؟ تکلیفمان چیست؟ پاسخ به این سؤال را می‌توانیم در فصل چهارم از رسالۀ پولس رسول به مسیحیان شهر اِفِسُس بیابیم؛ اِفِسُس شهری بود در ساحل دریای اژه، در غرب ترکیۀ امروز. پولس ابتدا شرح می‌دهد که مسیح به کلیسای خود، خادمینی بخشیده است تا خدمتی برای ایمانداران انجام دهند؛ او خدمتِ ایشان را چنین تشریح می‌فرماید: "تا مقدسان (یعنی همان ایمانداران) را برای کارِ خدمت آماده سازند، برای بنای بدن مسیح، تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابیم و بالغ شده، به بلندای کاملِ قامتِ مسیح برسیم." (رساله به افسسیان ۴:‏۱۱-‏۱۳). طبق این آیات، خادمین مسیح باید ایمانداران را آماده سازند تا مسیح را خدمت کنند و به این ترتیب، "بدن مسیح" یعنی همان کلیسا بنا شود. وقتی ایمانداران مشغولِ خدمت به مسیح و بنای بدن روحانی او شوند، می‌توانند به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابند. پولس رسول سپس می‌فرماید که وقتی ایمانداران به ایمان و شناختِ پسر خدا دست یافتند، "بالغ خواهند شد و به بلندای کامل قامت مسیح خواهند رسید.".

بله، هدف از ایمان آوردن به مسیح و تسلیم زندگی به او، این است که در این زندگی زمینی خود، در ایمان و شناختِ پسر خدا رشد کنیم، بالغ شویم و سرانجام، در همین زندگی زمینی خود، به "بلندای کامل قامت مسیح" برسیم. این آیات به‌روشنی هدف از زندگی روحانی ما را در این دنیا بیان می‌کنند. ما باید در ایمان و شناختِ مسیح آنقدر رشد کنیم تا به بلوغ روحانی برسیم. و بلوغ روحانی، طبق این آیات، یعنی رسیدن به قامت کامل مسیح، یعنی شبیه شدن به مسیح. ما به مسیح ایمان می‌آوریم تا در عالم آینده به حیات جاویدان برسیم و هلاک نشویم. اما در این دنیا، در انتظار رسیدن به حیات جاویدان، باید رشد کنیم و به بلوغ روحانی برسیم. و میزانِ سنجشِ این بلوغ این است که ببینیم تا چه حد "به بلندای کامل قامت مسیح" رسیده‌ایم، یعنی اینکه چقدر شبیه او شده‌ایم. این است هدف خدا برای زندگی زمینی ما و زندگی ما در عالم آینده.

پطرس رسول در این زمینه چنین می‌فرماید: "در فیض و شناخت خداوند و نجات‌دهندۀ ما عیسی مسیح نموّ کنید." (رسالۀ دوم پطرس ۳:‏۱۸). بله، هدف خدا برای ما این است که در این زندگی، در فیض و شناخت خداوندگارِ خود عیسی مسیح رشد و نمو کنیم. پولس رسول نیز با آن همه مکاشفات عظیمی که از خدا دریافت کرده بود، در اواخر عمر خود، هنوز همین هدف را برای زندگی خود داشت. می‌فرماید: "همه چیز را در قیاس با برتری شناختِ خداوندم مسیحْ عیسی، زیان می‌دانم، که به‌خاطر او همه چیز را از کف داده‌ام. آری، اینها همه را فضله می‌شمارم تا مسیح را به دست آورم . . . می‌خواهم مسیح و نیروی رستاخیزش را بشناسم و در رنجهای او سهیم شده، با مرگش همشکل گردم، تا به هر طریق که شده به رستاخیز از مردگان نایل گردم." (رساله به فیلیپیان ۳:‏۸، ۱۰-‏۱۱). پولس رسول برای رسیدن به شناختِ عیسی مسیح، همۀ چیزهای افتخارآمیز زندگی خود را بی‌ارزش و حتی فضله می‌شمرد. هدف او این بود که به شناختِ کامل قوتِ رستاخیز مسیح برسد. اما نه تنها این، بلکه می‌خواست در رنجهای او سهیم شود و با مرگش همشکل گردد. این هدف او در زندگی بود. هدف من و شما در این زندگی چیست؟

اما پولس با آن همه عظمتِ روحانی‌اش، هنوز خود را کامل نمی‌دید و لازم می‌دید که باز پیشرفت کند، رشد کند و به بلوغ برسد. ملاحظه کنید که او در دنبالۀ گفتارش در آيات ۱۲ تا ۱۴ چه می‌فرماید: "نمی‌گویم هم‌اکنون به اینها دست یافته‌ام یا کامل شده‌ام، بلکه خود را به پیش می‌رانم تا چیزی را به دست آورم که مسیحْ عیسی برای آن مرا به دست آورد. برادران، گمان نمی‌کنم که هنوز آن را به دست آورده باشم؛ اما یک کار می‌کنم، و آن اینکه آنچه در عقب است به فراموشی می‌سپارم و به‌سوی آنچه در پیش است، خود را به جلو کشانده، برای رسیدن به خط پایان می‌کوشم تا جایزه‌ای را به دست آورم که خدا برای آن مرا در مسیحْ عیسی به بالا فراخوانده است.". پولس رسول هنوز خود را در میانۀ راهِ رشد و بلوغ روحانی می‌دید. از این رو، می‌فرماید که تنها یک کار انجام می‌دهد، و آن اینکه هر چه را که پشت سرش هست فراموش می‌کند و "خود را به جلو می‌کشانـَد". بله، پولس "خود را به جلو می‌کشانـَد". او حاضر است هر بهایی را بپردازد تا به رشد و بلوغ کامل روحانی برسد، به "بلندای کامل قامت مسیح".

از این گفته‌های پولس رسول پی می‌بریم که رشد و بلوغ روحانی چیزی نیست که یکشبه بتوانیم به آن دست یابیم. پولس رسول تا پایان عمر خود در پی رشد روحانی بود، در پی این بود که بیشتر شبیه مسیح شود. رشد و بلوغ روحانی، یک فرایند است، یعنی راه و مسیری است که باید در تمام طول زندگی خود بپیماییم. این یک کارِ تدریجی است.

برای درک این نکته، کافی است به زندگی دنیایی خود نگاه کنیم. کودک همواره در حال رشد است. وقتی به سن درک رسید، برای خود هدفی تعیین می‌کند. می‌کوشد تا در زندگی پیشرفت و ترقی کند. برای رسیدن به هدف خود و برای طی مدارج ترقی، رشتۀ تحصیلی خود را برای دورۀ دبیرستان تعیین می‌کند. سپس بر اساس این رشته، تلاش می‌کند در دانشگاه، وارد رشتۀ تحصیلی مورد علاقۀ خود شود. همۀ این کارها را به چه منظور انجام می‌دهد؟ برای اینکه پیشرفت و ترقی کند. برای اینکه زندگی بهتری داشته باشد. برای اینکه پول بیشتری به دست آورد تا زندگی مرفه‌تری داشته باشد و احتمالاً به شهرت و مقام دست یابد. اینها همه نشان می‌دهند که اشتیاق و میل به پیشرفت در نهادِ انسان گذاشته شده است. در غیر این صورت، ما نیز همچون حیوانات می‌شدیم که تنها هدفشان در زندگی این است که خوراک به دست بیاورند و شکم خود را سیر کنند. اما انسان این طور نیست. انسان در تمام زندگی خود می‌کوشد پیشرفت و ترقی کند. اما افسوس که با وجود تمام این تلاشها، او هیچ‌گاه احساس رضایت درون و سعادت نمی‌کند. پیشرفت و ترقیِ دنیایی راه به هیچ‌جايی نمی‌برد. برای همین است که خدا در مورد اشتیاق انسان برای پیشرفت و ترقی، هدفی آسمانی قرار داده است تا بتواند احساس رضایت واقعی و همیشگی کند. ایمانداران واقعی می‌دانند برای رسیدن به چه هدفی تلاش و کوشش می‌کنند.

 

در آیاتی که از رسالۀ پولس به فیلیپیان ذکر کردیم، دیدیم که فرمود: "برای رسیدن به خط پایان می‌کوشم، تا جایزه‌ای را به دست آورم که خدا برای آن مرا در مسیحْ عیسی به بالا فراخوانده است." (رساله به فیلیپیان ۳:‏۱۴). ما در تلاشیم تا جایزه‌ای آسمانی را به دست آوریم. پولس رسول زندگی روحانی انسان را بر روی زمین، به مسابقه‌ای تشبیه کرده، می‌فرماید: "آیا نمی‌دانید که در میدان مسابقه، همه می‌دوند، اما تنها یکی جایزه را می‌بَرَد؟ پس شما چنان بدوید که ببرید. هر که در مسابقات شرکت می‌جوید، در هر چیز، تن به انضباطی سخت می‌دهد. آنان چنین می‌کنند تا تاجی فانی به‌دست آورند؛ ولی ما چنین می‌کنیم تا تاجی غیرفانی به‌دست آوریم. پس من این گونه می‌دَوَم، نه چون کسی که بی‌هدف است؛ و مشت می‌زنم، نه چون کسی که هوا را بزند؛ بلکه تن خود را سختی می‌دهم و در بندگیِ خویش نگاهش می‌دارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خودْ مردود گردم." (رسالۀ اول به قرنتیان ۹:‏۲۴-‏۲۷). هدف پولس در زندگی زمینی خود این بود که به تاجی غیرفانی برسد. او در مسیر رشد و بلوغ روحانی پیش می‌رفت تا به جایزه‌ای برسد که در آسمان برای او مهیا شده بود. او در پایان عمر خود، اندک‌زمانی پیش از اینکه شهيد شود، به شاگردِ خودْ تیموتائوس می‌فرماید: "جنگِ نیکو را جنگیده‌ام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشته‌ام. اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داورِ عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد- نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بوده‌اند." (رسالۀ دوم به تیموتائوس ۴:‏۷-‏۸). هدف پولس رسول این بود که با زحماتی که برای رشد در شناخت رنجهای مسیح و قوتِ رستاخیزِ او می‌کشید، به تاج آسمانی برسد. هدف من و شما در زندگی چیست؟

هر نوزادی اگر سالم باشد، رشد می‌کند. همان‌گونه که گفتیم، رشدْ چه از نظر جسمانی و چه از نظر اجتماعی، از سوی خدا در نهادِ بشر گذاشته شده است. فاجعه، زمانی است که نوزاد رشد نکند. چنین کودکی را ناقص‌الخلقه یا عقب‌افتاده می‌نامیم. ما نیز وقتی زندگی خود را با ایمانْ به مسیح سپرديم، تا ارادۀ او را به‌جا آوریم، از لحاظ روحانی تولدی تازه پیدا کردیم. ما در خانوادۀ روحانی خدا از سرِ نو متولد شدیم. ما اینک نوزادی روحانی هستیم. روندِ طبیعی این است که رشد کنیم. اگر رشد نکنیم، غیر طبیعی است، و از لحاظ روحانی ناقص‌الخلقه خواهیم بود، یک مسیحیِ عقب‌افتاده!

همان گونه که کودک باید تغذیه شود تا رشد کند، کودکِ روحانی نیز برای رشد، باید خوراک روحانی بخورد. ما در مقاله‌های بعدی به‌تفصیل به شرح این خوراکها خواهیم پرداخت. اما در اینجا به‌طور مختصر، اشاره‌ای به آنها می‌کنیم. دعا و راز و نیاز با خدا، مهم‌ترین خوراک شخص مسیحی است. ما باید هر روز وقت منظم و ثابتی را به دعا اختصاص بدهیم. در دعا است که روح ما با خدا در تماس و ارتباط قرار می‌گیرد و از او تغذیه می‌شویم. در دعا است که با گوش دل، نجوای درونی روح خدا را می‌شنویم و از ارادۀ او آگاه می‌شویم. خوراک دیگری که به ما در رشد و بلوغ مسیحی کمک می‌کند، مطالعۀ منظم و مرتب کلام خدا، یعنی کتاب‌مقدس است. خدا از طریق کلامش ارادۀ کامل خود را بر ما آشکار می‌سازد. هر چه که برای نجات و رشد روحانی مورد نیاز انسان است، در کتاب‌مقدس آشکار شده است. وسیلۀ دیگر برای رشد روحانی، شنیدن موعظه‌ها و تعلیمات خادمین کلیسا است. این خادمین را خدا مقرر کرده تا کلیسایش را بنا کنند و ایمانداران را به‌سوی بلوغ سوق دهند و ایشان را "به بلندای کامل قامت مسیح" برسانند. این همان نکته‌ای است که قبلاً از رسالۀ پولس به افسسیان قرائت کردیم و به‌تفصیل شرح دادیم. اگر در جایی دسترسی به کلیسا وجود نداشته باشد، می‌توانیم از وسایل ارتباط جمعی مسیحی، نظیر برنامه‌های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی استفاده کنیم، بهشرطی که تعاليمشان صحيح باشد. و بالاخره، عزم راسخ ما به اطاعت از خدا باعث رشد ما می‌شود. دعا کردن، مطالعۀ کلام خدا و شنیدن موعظه‌ها و تعالیم صحيح بسیار ضروری است، اما تا زمانی که خودمان مصمم به اطاعت از خدا نباشیم، هیچ رشدی در ما صورت نمی‌گیرد. در مورد این وسایل رشد و بلوغ، بعداً مفصلاً توضیح خواهیم داد.

حال در انتهای این مقاله، مناسب است سؤالاتی از خود بکنیم. از خود بپرسیم که آیا زندگی خود را با ایمان، به مسیح سپردهايم؟ آیا درک کردهایم که هدف نهایی خدا این است که در عالم آینده، به ما در حضور پاک و مقدس خود، حیات جاویدان عطا کند؟ آیا به‌خوبی درک کردهایم که تا زمانی که زنده هستیم و در این دنیا زندگی می‌کنیم، باید در مسیر شناخت مسیح پیش برویم و به‌لحاظ روحانی رشد کنیم؟ آیا درک کردهایم که باید هر روز بیشتر شبیه مسیح شویم و آنقدر رشد کنیم که "به بلندای کامل قامت مسیح" برسیم؟ هدف شما در زندگی‌تان چیست؟ آیا مشتاقِ رشدِ روحانی هستید؟ آیا حاضرید وارد مسیر و فرایند رشد شوید؟ آیا حاضرید بها را بپردازید؟

پرینت, PDF & Email



:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 12 مرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar



:: بازدید از این مطلب : 198
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 مرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

کلیسای خانگی

بافت و خصوصیات و اهدافش چیه؟

 

یک رهبر کلیسای خانگی و شبان قلب شبانی و دلسوزی نسبت به تک تک اعضا داشته باشه

مکان مناسبی برای رشد کیفی و کمی هست.محل مناسبی هست برای  شکل گیری شخصیت افراد.محلی برای شناخت و درک متقابل اعضا از یکدیگر و ایجاد دوستی هاست و محلی است برای رسیدگی به احتیاجات مختلف و شکوفایی استعدادها و عطایای روح و محلی برای شبانی موثرتر و تربیت رهبران اینده و یادگیری موثرتر کلام و تبادل افکار بهتر در گروهای خانگی صورت می گیره و ذکر شهادتها و اعمال عظیم خدا بهتر است در این گروها و بهترین مکان برای دعای ازاد متحد.

شبان و ما گله هستیم در کلیسا.bible school نباشد بلکه bible study باشد

اهداف در کلیسای خانگی در کوتاه مدت یا بلند مدت ...در مورد موضوع ایمان یا توکل به خدا و یا در روابط مسیحی یا معاد شناسی و امید اینده در بازگشت ثانویه مسیح و وقایع بعد از اون را دنبال کنیم.هدف اصلی رشد شخصیتی و اخلاقی افراد و شبیه شدن به شخصیت و منش و رفتار مسیح

دانش کلام خدا بسیار است و برای یک نفر نمی تواند تمام کتاب مقدس را تمام و کمال بداند و اشراف بداند

روشهای تعلیم صحیح را باید یک شبان بداند یعنی>

|اصول اساسی مسیحی.شناخت خدا.شناخت عیسی مسیح.شناخت روح القدس.تثلیث مقدس.خداوندی عیسی .الهامی بودن کتاب مقدس.موضوع نجات از طریق کفاره و قیام مسیح.توبه.تولد تازه.زندگی مقدس.بازگشت عیسی.ثمره روح القدس.اعتقادنامه مسیحیت.

جلسات کلیسای خانگی

برنامه ریزی برای زمان برگزاری جلسات،  تعداد جلسات و نحوه برگزاری جلسات با درنظر گرفتن وقت و احتیاجات  اعضا گروه  قابل تغییرند .

کلیساهایی که همزمان با برنامه تلویزیونی جلسه عبادتی خود را آغاز می کنند طبیعتا با زمان پخش برنامه کلیسای خانگی کمی محدود می شوند. بطور کلی می توان جلسات کلیسای خانگی را به صورت زیر تقسیم بندی کرد :

 

1-      جلسه عمومی :

 یکبار یا دوبار در هفته با برنامه تلویزیونی و یا با استفاده از اطلاعاتی که این برنامه و با این سایت در اختیار شما  میگذارد جلسه ای عمومی ترتیب می دهید که نحوه برگزاری آنرا در عنوان بعدی همین راهنما می توانید مطالعه کنید .

 

2-      جلسات مطالعه عمیق کتاب مقدس :

این جلسات مخصوص ایمانداران بوده و نحوه اجرای آن دربرنامه تلویزیونی ویژه ای خدمتتان عرضه خواهد شد .

 

3-      درسهای دوره تعمید :

برای  نوایمانانی  که دروس دوره تعمید را می خوانند و برای این مراسم  با  شکوه آماده می شوند خادمین کلیسای خانگی ( اعضای قدیمی گروه که برای این منظور آماده شده اند ) شاگردان را دراین دوره از کلاسها رهبری می کنند .

 

4-      ( درسهای دوره شاگردی مسیح ) رشد روحانی :

 این دوره از درسهای از طریق برنامه کلیسای خانگی در اختیار ایمانداران قرار می گیرد.

 

 

نحوه برگزاری جلسات در کلیسای خانگی 

 

نه عیسای مسیح نه رسولان در این مورد که چگونه می بایست یک جلسه کلیسایی را اداره کرد چیزی نگفته اند. مسیح خداوند بسادگی فرمود هر جا دو یا سه نفر بنام من جمع شوند من در میان ایشان خواهم بود ( متی 20 : 18 ).  فقط کافیست بنام او جمع شویم و او در میان ما خواهد بود پولس رسول در نامه اول خود به کلیسای قرنتیان توضیح کوتاهی در مورد جلسات کلیسای اولیه داده است: ... هنگامی که گرد هم می آیید، هرکس سرودی،  تعلیمی،  مکاشفه ای، زبانی و یا ترجمه ای دارد اینها همه برای بنای کلیسا بکار رود ( اول قرنتیان 14: 26 ) .

با توجه به آنچه در کتاب مقدس مخصوصا کتاب اعمال رسولان می خوانیم در می یابیم که گرده همایی های کلیسای اولیه  بدور یک شخص؛ کشیش یا معلم و یا .... نمی گشت بلکه همه سهمی به عهده داشتند تا با تشویق و بکار گیری عطاهای  روحانی بدن مسیح ( کلیسا ) تقویت و بنا شود.

 


بنابراین آنچه که دریک گردهمایی خانگی اهمیت می یابد را می توان بصورت زیر خلاصه کرد :

 

1-      دعا و پرستش

 

چقدر زیباست که در ابتدای جلسه فرصتی برای ساکت کردن قلب و فکر خود در حضور پر جلال خدا داشته باشیم و سپس با دعای شکرگزاری عبادت خود را آغاز کنیم .

پس از آن می توانیم با سرود ها به پرستش خود ادامه بدهیم . اگر نوازنده و آلت موسیقی داریم با استفاده از آن به پرستش می پردازیم  و اگر نه  می توانیم با هم آهنگی با یگدیگر با پیروی از رهبر جلسه سرود بخوانیم و بیاد داشته باشیم به هر وسیله ای که می نوازیم و یه هرصورت که می خوانیم اگر از دل می خوانیم بگوش پدر آسمانی ما دلنشین و دلنواز است. در این ارتباط برنامه کلیسای خانگی می تواند نقش رهبری جلسه را برای شما ایفا کند .

 

2-      شهادت ها و جواب دعاها

 

فرصتی بدهیدم تا اعضای کلیسای خانگی ما از تجربیاتی که با عیسای مسیح زنده در هفته ای که گذشت داشته اند صحبت کنند و نام خدا را جلال بدهند و همچنین برای پاسخ دعاها مخصوصا دعاهایی که در جلسات قبل برای مسایل بخصوصی کرده بودیم از خداوند تشکر کنید.  بیاد می آورم که سالها پیش در جلسه ای زوجی جوان برای اولین بار بود که شرکت می کردند و در فرصت شهادتها وجواب دعا یکی از خانمها که ایشان هم به اتفاق همسر خود آمده بودند شهادت دادند که چطور دو سال قبل از آنروز می خواستند که سقط جنین کنند و درست همان زمان به مسیح ایمان آوردند و فهمیدند که این کار در واقع مانند قتل است.  ایشان قبلا هم در این مورد صحبت کرده بودند و خودشان می گفتند که نمی دانم چرا احساس کردم که باید این مطلب را بگویم تا اینکه در همین موقع خانمی که با شوهر خود برای بار اول آمده بودند با اشک و آه اعتراف کرد که آنها می خواستند که فردای آنروز به  بیمارستان رفته و بچه ای را که در رحم داشتند سقط کنند و روح خدا اینطور از دهان این خواهر با ایشان صحبت کرده بود . ومن امروز افتخار می کنم که کودکی 8 ساله در راهروهای کلیسا می دود، فقط بخاطر اینکه 8 سال قبل در یک خانه کوچک روح خدا از دهان یکی از مومنین با  مادر او سخن گفت .

 

 3-      پرستش خداوند و مطالعه کلام خدا

 

دعا کرده از روح خدا بخواهیم که با قلب و روح ما صحبت کند و کلام او چراغی برای راههای ما باشد .  اگر چه خادمین از طریق تلویزیون یا بطور مستقیم کلام خدا را با کمک روح القدس به ما می آموزند ولی  اگر ما متعهد به انجام آنچه می شنویم نباشیم و فقط  شنونده کلام باشیم آنچه خدا برای من و شما می خواهد به حقیقت نخواهد پیوست .

مطلب دیگری که لازم می بینم در این قسمت یاد آوری کنم اینست که هیچیک از این مطالعات کلام خدا از طریق تلویزیون و یا بکمک خادمین نمی توانند جایگزین مطالعه شخصی من و شما بشوند . کلام خدا غذای روح من و شما است و اگر از آن بطور مرتب تغذیه نمی کنیم از سو تغذیه رنج خواهیم برد .

 

4-      دعا

 

در درجه اول دعا برای اینکه آنچه شنیدیم در قلب و زندگی  ما عمل کند و این کلمات در ما جسم بپوشد و بعد برای احتیاجهای یکدیگر دعا کنیم و این دعا را در طول هفته ادامه بدهیم .

 

توجه :

هیج وقت در زمان دعا سعی نکنید که از این فرصت استفاده کرده و به دیگران گزارش بدهید: مثلا بگویم خدایا تو را شکر می کنم که من امروز رفتم و آن شخص را دیدم و با او از تو صحبت کردم و..... می توان این گزارش زیبا را در طی فرصت مشارکت داد و زمان دعا را به خدا اختصاص داد و سخن گفتن با او .

دیگر اینکه فرصت دعا تبدیل به حرف زدن پشت سر دیگران شود : مثلا بگویم خدایا تو را شکر می کنم که این فرد را از گناه .... آزاد کردی و از گناهانی مثل .... و .... هم آزاد خواهی کرد .

 

5-      خدمت

 

به صورتهای مختلف یکدیگر را خدمت کنیم . مهمترین خدمت که برای هم دعا کنیم و به یکدیگر با دقت گوش بدهیم و بدون اینکه نصیحت کنیم و یا با ماتمیان ماتم و با آنانی که شادند شادی کنیم . دیگر اینکه بفکر احتیاجات مالی یکدیگر باشید و هر یک از اعضا گروه با پرداخت قسمتی از آنچه خدا به او داده ( مثلا 10 % دارایی خود را به صورت ماهیانه به کار خدا بدهد ) در برآورده کردن احتیاجات مالی کلیسای خانگی سهیم شوند .

 

 

6-      مشارکت

 

عیسی مسیح فرمود : حکمی تازه به شما می دهم یکدیگر را محبت کنید آنطور که من شما را محبت کردم

( یوحنا 34 : 13 ) . آیا شاگردان نمی دانستند که می بایست یکدیگر را محبت کنند ؟ و دیگر اینکه چرا فرمانی جدید ؟ چه چیز تازه ای در محبت کردن بود ؟

اگر بیاد داشته باشید در پاسخ به فریسیان در مورد بزرگترین فرامین عیسی فرمود : خداوند خدای خود را به تمام دل و ... و همسایه خود را مثل خود دوست بدار ( متی 22 : 36-  40 ) در اینجا عیسی مسیح به شاگردان گفت که آنطور که من شما را محبت کردم یکدیگر را محبت کنید. عیسی مسیح چطور ما را محبت کرد؟

او در راه ما جان داد .

 

دقت بفرماید که مشارکت و برادری و خواهری بطور اتومانیک اتفاق نمی افتند . این فرمان عیسی است. احترام گذاشتن به یکدیگر، گوش خود را نسبت به سخنان منفی نسبت به برادران و خواهران خود بستن و با فروتنی اشتباهات دیگران را نسبت به خود بخشیدن، همه و همه انرژی می خواهند و آمادگی روحانی. برقراری مشارکت واقعی،  و از من و تو و او،  به ما تبدیل  شدن کار ساده ای نیست . اما روح خدا در ما و در میان ما عمل می کند.  مسیح خداوند کلیسای خود را بنا می کند و ما را قوت می بخشد که یکدیگر را با دل و جان محبت کنیم و ما نیز با روح القدس همکاری کرده از پشت سر حرف زدن و عادات دیگر مردم بی ایمان دوری می کنیم و اگر مشکلی بین ما  ایجاد می شود با هم در آن مورد صحبت می کنیم و هرفرصتی

( را برای ایجاد شکاف در میانمان از شیطان می گیریم.) در این مورد در برنامه های تلویزیونی کلیسای خانگی بیشتر صحبت خواهیم کرد .

 

 



:: بازدید از این مطلب : 306
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 22 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 

موعظۀ بالای کوه عیسی برای مردم : خوشابحال انان که...

 ۱ و گروهی بسیار دیده‌، بر فراز كوه‌ آمد. و وقتی كه‌ او بنشست‌، شاگردانش‌ نزد او حاضر شدند.  ۲ آنگاه‌ دهان‌ خود را گشوده‌، ایشان‌ را تعلیم‌ داد و گفت‌:  ۳ «خوشابحال‌ مسكینان‌ در روح‌، زیرا ملكوت‌آسمان‌ از آن‌ ایشان‌ است‌.  ۴ خوشابحال‌ ماتمیان‌، زیرا ایشان‌ تسلی خواهند یافت‌.  ۵ خوشابحال‌ حلیمان‌، زیرا ایشان‌ وارث‌ زمین‌ خواهند شد.  ۶ خوشابحال‌ گرسنگان‌ و تشنگان‌ عدالت‌، زیرا ایشان‌ سیر خواهندشد.  ۷ خوشابحال‌ رحم‌كنندگان‌، زیرا بر ایشان‌ رحم‌ كرده‌ خواهد شد.  ۸ خوشابحال‌ پاکدلان‌، زیرا ایشان‌ خدا را خواهند دید.  ۹ خوشابحال‌ صلح‌كنندگان‌، زیرا ایشان‌ پسران‌ خدا خوانده‌ خواهند شد.  ۱۰ خوشابحال‌ زحمت‌كشان‌ برای عدالت‌، زیرا ملكوت‌ آسمان‌ از آن‌ ایشان‌ است‌.  ۱۱ خوشحال‌ باشید چون‌ شما را فحش‌ گویند و جفا رسانند، و بخاطر مـن‌ هـر سخـن‌ بـدی بر شمـا كاذبانه‌ گویند.  ۱۲ خوش‌ باشید و شادی عظیم‌ نمایید، زیرا اجر شما در آسمان‌ عظیم‌ است‌ زیرا كه‌ به‌ همینطور بر انبیای قبل‌ از شمـا جفـا میرسانیدند.

  شما نمک و نور چهان هستید

 ۱۳ «شما نمک جهانید! لیكن‌ اگر نمک فاسد گردد، به‌ كدام‌ چیز باز نمكین‌ شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنكه‌ بیرون‌ افكنده‌، پایمال‌ مردم‌ شود.  ۱۴ شما نور عالمید. شهری كه‌ بر كوهی بنا شود، نتوان‌ پنهان‌ كرد.  ۱۵ و چراغ‌ را نمیافروزند تا آن‌ را زیر پیمانه‌ نهند، بلكه‌ تا بر چراغدان‌ گذارند؛ آنگاه‌ به‌ همه‌ كسانی كه‌ در خانه‌ باشند، روشنایی میبخشد.  ۱۶ همچنین‌ بگذارید نور شما بر مردم‌ بتابد تا اعمال‌ نیكوی شما را دیده‌، پدر شما را كه‌ در آسمان‌ است‌ تمجید نمایند

عیسی مرده را زنده کرد



:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

آغاز نهضت پروتستان- مارتين لوتر

 

وضيعت کليساي کاتوليک در اواخر قرون وسطي

 

در اواخر قرون وسطي و پيش از آنکه مارتين لوتر اعتراضات خود را عنوان کند، اين کليسا به شکلي در آمدهبود که به زحمت مي‌شد در آن  اثري از الگوي عهدجديد براي اعتقادات و عبادات يافت. تشکيلات عريض وطويل دربار پاپها، سلطه آنان بر پادشاهان کشورهاي اروپايي  ثروت دربار پاپ که از راه اخذ ماليات‌هاي سنگيناز کشورهاي اروپايي حاصل مي‌شد، فساد اخلاقي اسقفان و کشيشان که علناً معشوقه نگه مي‌داشتند، فساد اداري

نظام کليسايي که باعث مي‌شد مقامات کليسايي علناً خريد و فروش شود، توجه به ظواهر آيينها و خالي کردن   آنها از ايماني قلبي و صادقانه، سلطه و اِعمال قدرت کشيشان بر مسيحيان به‌واسطه منحصر کردن خدمات  کليسايي به خود، و نظاير اينها، مسيحيت را از شکل اصلي‌اش خارج ساخته بود. فقط اسقفان و کشيشان

مي‌توانستند با دعاي خود، عشاء رباني را تقديس کنند و به‌عنوان بدن و خون واقعي مسيح به مسيحيان بدهند

شرکت در اين آيين بود که مي‌توانست روح مسيحيان را از عذاب دوزخ نجات دهد کشيش اين اختيار را داشت کهکساني را از عشاء رباني محروم کند و به اين وسيله، روح او را محکوم به عذاب جهنم سازد. اين امر به کليسااختيار و اقتداري جادويي مي‌بخشيد. گويي کليسا بر سرنوشت ابدي مسيحيان اختيار و قدرت دارد. جان و مالمردم اروپا در دست کليسا بود

 

کشيشان معترض

مارتين لوتر نخستين کشيشي نبود که به چنين نظامي غيرکتاب‌مقدسي اعتراض کرد. در اين ميان کشيشان وروحانيوني بودند که ايمان صادقانه و تقدس را حفظ کرده، آن را به مردم تعليم مي‌دادند. اما اشکال کار از سرماهي بود، نه از دُمش! عده‌اي از کشيشان معترض يا در صومعه‌ها ترک دنيا اختيار مي‌کردند، يا در اثراعتراضات سازش‌ناپذير خود، از سوي دربار پاپ محکوم به مرگ مي‌شدند که از آن جمله‌اند جان ويکليفانگليسي (1330-1384)، يان هُوس اهل چک (1372-1415)، و ويليام تيندِيل 1494-1536

ظهور مارتين لوتردر چنين اوضاع و احوالي بود که مارتين لوتر در شهر کوچک آيزِلْبن آلمان در سال 1483 چشم به جهان گشود

او پس از طي تحصيلات دانشگاهي، در سال 1507 به سلک کشيشان کاتوليک پيوست و بلافاصله به تدريسالهيات در دانشگاههاي آلمان پرداخت. او به زبانهاي لاتين و يوناني و عبري تسلط يافته بود. در سال 1510 و1511 براي رسيدگي به برخي امور مذهبي، به روم سفر کرد و با مشاهده جلال و جبروت دربار پاپ و انحطاطاخلاقي و اداري آنجا منقلب و دلزده شد. در همين سال بود که او دکتراي الهيات خود را از دانشگاه ويتن‌برگ

دريافت داشت. لوتر در حين تدريس الهيات و کتاب‌مقدس در دانشگاهها، در اثر تحقيق و تدريس رسالات روميانو غلاطيان، به‌تدريج به اين نتيجه رسيد که نجات تنها به‌واسطه ايمان به عيسي مسيح ميسر است، نه به‌واسطهاجراي آيين‌هاي مقدس، آنگونه که کليساي کاتوليک تعليم مي‌داد. همچنين او به اين نتيجه رسيد که يگانه مرجعي

که اصول اعتقادات و عبادات و روش زندگي مسيحي را تعيين مي‌کند، کتاب‌مقدس است و بس. در اينجا بود کهروح منقلب او آرامش نجات را دريافت داشت. در حين اين سالهاي تنوير، لوتر هواداراني در ميان اساتيد دانشگاهو کشيشان پيدا کرد

نخستين جرقه

اما در سال 1517 اتفاقي افتاد که همچون جرقه‌اي بود بر مخزن بنزين. ماجرا به‌طور خلاصه از اين قرار بود که

اسقف يکي از مناطق آلمان مي‌خواست به مقام اسقفي منطقه مجاور نيز برسد. اما اين کار از نظر قانون کليسا

ممنوع بود، مگر آنکه پاپ رضايت دهد. پاپ نيز براي موافقت با اين امر، مبلغ کلاني پول مطالبه مي‌کرد تاصرف هزينه‌هاي بناي کليساي سنت پيتر بسازد که امروز نيز در واتيکان موجود است  پاپ به‌منظور آنکه به آناسقف کمک کرده باشد، به او اجازه داد که اسنادي را به فروش برساند به‌نام مغفرت‌نامه. همانطور که قبلاً گفتيميکي از آيينهاي کليساي کاتوليک، آيين توبه است. در آيين توبه، کشيش پس از شنيدن اعتراف به گناه فرد، و

پيش از اداي فرمول آمرزش  مي‌تواند از فرد بخواهد که صدقه‌اي به فقرا بدهد يا روزه بگيرد يا کار خاصي انجام  دهد. طبق اين آيين و مطابق تجويز پاپ، اسقف مورد بحث مجاز شد که در ازاي اداي فرمول آمرزشمغفرت‌نامه‌اي به فرد بفروشد. اين مغفرت‌نامه، شخص را مطمئن مي‌ساخت که گناهانش نه فقط در اين دنيا، بلکهدر آخرت نيز آمرزيده شده است. شخص حتي مي‌توانست براي بستگان متوفاي خود نيز مغفرت‌نامه بخرد تا مدتاقامت آنان را در برزخ، ميليونها سال کوتاه کند! بهاي اين مغفرت‌نامه‌ها بستگي به ميزان ثروت فرد داشتمستمندان بهايي نمي‌پرداختند

در تاريخ 31 اکتبر سال 1517، لوتر در اعتراض به چنين اقدامي، بيانيه‌اي شامل نود و پنج ماده نوشت و آن رابر سردر کليساي قصر ويتن‌برگ نصب کرد. اين اعتراض لوتر صرفاً بر عليه سوء استفاده از نظام مغفرت‌نامه‌هابود. اما بين سالهاي 1518 تا 1521 لوتر متقاعد شد که تنها راه براي تحول و اصلاح نظام کليسايي، جدايي ازروم و نظام کليسايي آن استمقامات مختلف کليسايي کوشيدند لوتر را از عقايدش بر گردانند يا او را خاموش سازند. به اين منظور، شوراهايمختلفي تشکيل دادند. اما لوتر شجاعانه در تمام آنها شرکت کرد و مي‌گفت که يگانه مرجع قابل قبول براي اوکتاب‌مقدس است؛ هر چه که بر اساس کتاب‌مقدس قابل اثبات نباشد، از نظر او خارج دين استچکيده عقايد لوتر

عقايد و نظرات لوتر از طريق موعظه‌ها و نوشته‌هاي او خيلي سريع در ميان مردم آلمان محبوبيت يافت و زمينهرا براي جدايي کامل پيروان لوتر از کليساي کاتوليک فراهم ساخت. او پايه‌هاي اساسي مذهب کاتوليک را رد کردطبق عقايد او، پاپ فاقد قدرت و اختيار بر زندگي روحاني و دنيايي مسيحيان بود و نمي‌بايست در امور سياسي و

اجتماعي کشورها دخالت کند؛ او فقط کتاب‌مقدس را حاکم بر حيات مسيحيان و کليسا مي‌دانست. او بر اساسعهدجديد اعتقاد داشت که همه ايمانداران کاهنان مسيح هستند و مي‌توانند خودشان خادمين خود را تعيين کنند

هر ايمانداري حق دارد کتاب‌مقدس را بخواند و درک کند و آن را تفسير نمايد. او هسته مرکزي مذهب کاتوليک راکه همانا هفت آيين مقدس باشد رد کرد و فقط قائل به دو آيين بود، يعني غسل تعميد و عشاء رباني، تنهاآيينهايي که در عهدجديد تصريح شده است. بااينحال، لوتر و يارانش به اعتقادنامه‌هاي کليساي اوليه که بينسالهاي 325 تا 451 ميلادي تدوين شده بود پايبند بودند

از ميان خدمات لوتر بايد به نخستين ترجمه تمام کتاب‌مقدس از زبانهاي اصلي به زبان آلماني اشاره کرد. اينامر باعث شد که زبان و دستور زبان آلماني تثبيت شود. اين ترجمه هنوز نيز در کشورهاي آلماني زبان کاربرد واعتبار دارد. او با نظام رهبانيت مخالف بود و راهب‌ها و راهبه‌ها را تشويق مي‌کرد که عهد خود را بشکنند وازدواج کنند.

عقايد و عبادات کليساي لوتري

لوتر براي کليساي نوبنياد خود آيينهاي مشخصي تهيه کرد که در ظاهر چندان تفاوتي با کليساي کاتوليک ندارد

با اين تفاوت که مريم مورد تکريم قرار نمي‌گيرد و عناصر عشاء رباني، يعني نان و شراب، تغيير ماهيت

نمي‌دهند بلکه فقط ماهيت بدن و خون مسيح را بر خود حمل مي‌کنند و به اين ترتيب، مسيحيان واقعاً در بدن و  خون مسيح شريک مي‌شوند. کليساهاي لوتري داراي سلسله مراتب اسقفان و کشيشان و شماسان مي‌باشند.

کليساهاي لوتري در اين امر با ساير کليساهاي پروتستان که پيرو نظرات ژان کالوَن هستند، تفاوت دارند (در اينمورد در فصل‌هاي بعدي توضيح خواهيم داد). در کليساهاي لوتري، نوزادان را تعميد مي‌دهند و در سنين بالاتر بهعضويت کليسا تأئيد مي‌شوند

کليساهاي لوتري امروزه عمدتاً در کشورهاي آلمان و اسکانديناوي رواج دارند، هر چند که تقريباً در هر کشوريکليساهاي لوتري يافت مي‌شود. در ميان کليساهاي پروتستان، کليساي لوتري نسبت به بقيه، به‌لحاظ اصولاعتقادات و آيينهاي عبادي، کمتر از کليساي کاتوليک فاصله گرفت

علل توفيق لوتر

حال ممکن است اين سؤال پيش آيد که چرا معترضين پيش از لوتر يا سکوت اختيار کردند يا محکوم به مرگشدند، حال آنکه لوتر در عنوان کردن و تثبيت اعتراض خود و ترويج عقايد خويش، علي‌رغم مخالفت‌هاي شديد

نه فقط کشته نشد، بلکه توفيق هم يافت

اين امر علل اجتماعي و فرهنگي و سياسي متعددي دارد که تشريح آنها از مجال ما خارج است. در اينجا فقط بهآنها اشاره مي‌کنيم

جامعه اروپا در اثر تماس با فرهنگ شرقي-اسلامي، به‌دنبال جنگهاي صليبي، روح جديدي يافته بود. توجه بهزبان يوناني که زبان کلاسيک قديم به‌شمار مي‌آمد و نيز به هنر باستاني يونان و فلسفه آن، تفکر اروپا را متحولکرده بود. همين امر باعث شده بود که عده‌اي از کشيشان متفکر به مطالعه کتاب‌مقدس به زبانهاي اصلي (عبري

و يوناني) علاقه نشان دهند. اين امر خون تازه‌اي به بدن فرسوده مسيحيت قرون وسطي وارد کرد و باعث شد کهتعاليم عهدجديد مورد توجه بسيار قرار گيرد. مارتين لوتر تحت تأثير همين امر، کتاب‌مقدس را براي نخستين باراز زبانهاي اصلي به آلماني ترجمه کرد

وضع اقتصادي جامعه در اثر پيدايي طبقه متوسط متشکل از بازرگانان متحول شده بود و نظام ارباب و رعيتيضربه شديدي خورده بود. ثروت جديدي در اثر اين تجارت‌ها وارد اروپا گرديده بود. کشف قاره آمريکا و ثروتناشي از آن براي اروپاييان را نبايد فراموش کرد

حکومت‌هاي محلي و ملي قدرت گرفته بودند و مايل بودند به نحوي از سلطه سياسي پاپها خارج شوند. عقايدجديد لوتر مبني بر رد سيطره پاپ، بهانه لازم را به حکام محلي آلمان، و بعد ساير کشورها داد. همين حکامبودند که لوتر را مورد پشتيباني سياسي و نظامي خود قرار دادند و مانع کشته شدن او شدندو بالاخره، نبايد از نظر دور داشت که اختراح دستگاه چاپ سبب شده بود که مردم بتوانند راحت‌تر و ارزانتر بهکتاب دسترسي داشته باشند و اين امر تحولي در سطح سواد جامعه و معلومات عمومي ايجاد کرد

اين علل که به‌شکلي اجمالي و گذرا مورد اشاره قرار گرفت، همگي در توفيق لوتر دخيل بودند

معني اصطلاح ”پروتستان

استقرار کليساي لوتري در آلمان بدون درگيري و جنگ صورت نگرفت. هنوز بسياري از استانهاي آلمان بهمذهب کاتوليک وفادار مانده بودند  شوراهايي براي رفع اختلاف تشکيل شد. در شورايي به‌سال 1526 متشکل ازنمايندگان استانهاي مختلف، تصويب شد که حاکم هر استان مي‌تواند تصميم بگيرد که منطقه تحت نفوذش پيرومذهب کاتوليک باشد يا کليساي لوتري. اما اين تصميم در شوراي ديگري به‌سال 1529 لغو شد و کاتوليکها

موفق شدند به تصويب برسانند که آلمان کشوري است کاتوليک. در اين شورا، شش حاکم مناطق لوتري ونمايندگان چهارده شهر مستقل، ”اعتراضي“ به اين مصوبه قرائت کردند. به اين شکل بود که در سال 1529 براي نخستين بار، پيروان لوتر و نهضت او  پروتستان“ خوانده شدند، يعني ”اعتراض‌کنندگان“. کليساي لوتري

نخستين کليساي پروتستان است

بازتابهاي اقدام لوتر

اقدام لوتر و توفيق او در گسترش آراء و عقايد خود و بيرون آمدن او و پيروانش از حاکميت کليساي کاتوليکروم، جرقه‌اي بس نيرومند بر انبار باروتِ آماده‌به‌انفجار مسيحيت اواخر قرون وسطي افکند. مدت کوتاهي ازنهضت لوتر نگذشته بود که در سرزمينهاي مختلف اروپايي  عَلَم مخالفت با حاکميت مذهبي روم بر پا شد و افرادمختلف در نقاط مختلف، به اظهار و ابراز عقايد و برداشتهاي متفاوت خود از مسيحيت پرداختندعلت اين امر روشن است. رُنسانس و جو انديشه آزاد که در اين دوره بر اروپا حاکم بود، مساعدکننده آزادانديشيدر همه زمينه‌ها بود، از جمله در مذهب. هدف مارتين لوتر اين نبود که کليساي کاتوليک را از بن ريشه‌کن سازد

و فرقه‌اي نو بنا کند؛ او صرفاً خواستار اصلاحاتي در کليساي کاتوليک بود. اگر کليساي کاتوليک در آن روزگارانعطافي در مقابل نظرات لوتر و ساير کشيشاني که چندصد سال بود خواستار اصلاحاتي در برخي روشها و نحوهاداره کليسا بودند نشان مي‌داد، شايد امروزه وضع به‌گونه‌اي ديگر مي‌بود و شاهد چنين تنوع حيرت‌انگيزي درمسيحيتِ پروتستان نمي‌بوديم

يکي از شعارهاي مهم لوتر اين بود که هر کس مي‌تواند کتاب‌مقدس را به زبان مادري خود بخواند و آن را درکو تفسير کند.

 به همين علت بود که او براي نخستين بار، کتاب‌مقدس را از زبانهاي اصلي به زبان آلماني ترجمهکرد. با اينکه لوتر خود معتقد به اين اصل بود، اما خود براي پيروان خود دست به تدوين اعتقادنامه‌اي زد که همشامل اصول اعتقادات بود و هم آيينهاي نيايش. حال شايد کسي بپرسد: ”اگر  همه  حق خواندن و تفسيرکتاب‌مقدس را دارند، چرا رهبري، هر چقدر هم دانشمند و آگاه، مانند لوتر، بايد از طرف ديگران، دست به تفسيرکتاب‌مقدس بزند تا پيروانش از آن تبعيت کنند؟ چرا اين امر را نبايد بر عهده تک‌تک مسيحيان گذاشت؟“ سؤالي

است بجا که بنده پاسخ آن را نيافته‌اماما گويا عده‌اي ديگر پاسخ آن را يافتند و هنوز نيز مي‌يابند. از نهضت لوتر چند سالي نگذشته بود که درکشورهاي ديگر اروپايي، گروههاي مختلفي از مسيحيان از کليساي کاتوليک روم بريدند و به رهبران وانديشمندان مختلف مسيحي پيوستند. چنين انديشمنداني دقيقاً از شعار لوتر پيروي کردند که ”هر کس“ مي‌تواندکتاب‌مقدس را بخواند و تفسير کند. اگر لوتر توانست، چرا ديگران نتوانند؟ لذا هنوز نهضت لوتر در آلمان داغبود که انديشمندان بزرگ ديگري در کشورهاي ديگر، اصول اعتقادات و شيوه اداره کليسايي را به‌شکلي ديگرتدوين کردند، به شکلي که  شباهتي به نهضت لوتر نداشت. اما همه ادعا داشتند که عقايدشان ”عيناً“ بر اساسکتاب‌مقدس است

برجسته‌ترين چهره‌اي که در اين سالها وارد ميدان شد، متفکري بود فرانسوي به نام ژان کالوَن که در زبانانگليسي به جان کالوين معروف است. او اصولي براي اعتقادات تدوين کرد که بعدها مورد پذيرش کليساهايباپتيست و انگليکن قرار گرفت. در واقع، اغراق نيست اگر بگوييم که 90? پروتستانهاي جهان، پيرو نظراتکالوَن هستند. درضمن، اصول اعتقادي او و روشي که او براي کليسا ارائه داد، اساس پيدايي کليساهاي پرزبيتري

را گذارد



:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 9 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

اعدام در ایران ادامه دارد

ای مردم آگاه باشید و از اسلام دور شوید و به مسیح ایمان داشته باشید... این است راه  نجات برای شما.



:: بازدید از این مطلب : 686
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 4 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

حواریون

عيسى مسيح در آغاز قيام خويش، يارانى را برگزيد تا به نشر دعوت وى كمك كنند. اين موضوع را در انجيل مى خوانيم:

«(18)و چون عيسى به كناره درياى جليل مى خراميد، دو برادر يعنى شمعون مسمى به «پطرس» و برادرش اندرياس را ديد كه دامى در دريا مى اندازد؛ زيرا صياد بودند (19) بديشان گفت: «از عقب من آييد تا شما را صياد مردم گردانم» (20) در ساعت دامها را گذارده، از عقب او روانه شدند (متى 4: 18-20؛ مرقس 1: 16-1).

اين ياران را معمولا «شاگردان» عيسى مى نامند. او دوازده تن از آنان را برگزيد و آنان را «رسول» ناميد (لوقا 6: 13). قرآن مجيد رسولان حضرت عيسى علیه السلام را «حوارى» مى نامد كه در زبان حبشى به همين معنى است. او مى خواست هنگامى كه پيروزمندانه بر كرسى جلال مى نشيند، آنان نيز بر دوازده كرسى بنشيند و بر دوازده بسط بنى اسرائيل داورى كنند (متى 19: 2).

نام دوازده رسول عيسى در اناجيل (متى 10: 2-4؛ مرقس ‍ 3: 16-19؛ لوقا 6: 14-16؛ اعمال رسولان 1: 13) از اين قرار است:

 1. شمعون (پطرس )؛

 2. اندرياس (برادر پطرس )؛

 3. يعقوب (پسر زبدى )؛

 4. يوحنا (برادر يعقوب )؛

 5. فيليپس ؛

 6. برتولما؛

 7. توما؛

 8. متى ؛

 9. يعقوب (پسر حلفى )؛

 10. تدى (به گفته لوقا: يهودا برادر يعقوب )؛

 11. شمعون غيور؛

 12. يهوداى اسخريوطى .

به گفته اناجيل، همان طور كه عيسى پيشگويى كرده بود، همه رسولان در مورد او لغزش خوردند و هنگام دستگيرى وى، او را رها كردند و گريختند. يهوداى اسخريوطى نيز قبلا با مراجعه به بزرگان يهود، براى كمك به دستگيرى عيسى اعلام امادگى كرده بود و به همين منظور، وى را به آنان نشان داد و در مقابل آن پولى گرفت. پس از رفتن عيسى، يازده رسول ديگر با انتخاب فردى به نام «متياس» به جاى يهوداى اسخريوطى، عدد دوازده را كامل كردند (اعمال رسولان 1: 15 - 26). بزرگترين رسول شمعون است كه عيسى وى را «پطرس» يعنى «صخره» ناميد و او را سنگ زير بناى كليسا يعنى جامعه مسيحيت قرار داد:

«و من نيز تو را مى گويم كه تويى پطرس وبر اين صخره ، كليساى خود را بنا مى كنم و ابواب جهنم بر آن استيلا نخواهد يافت و كليدهاى ملكوت آسمان را به تو مى سپارم و آنچه در زمين ببندى ، در آسمان بسته گردد و آنچه در زمين گشايى ، در آسمان گشاده شود.» (متى  16: 18 - 19؛ 21 : 15 - 19).

يوحنا در خردسالى رسول شده(يوحنا 13: 23 - 25 و 21 : 20) و به عقيده مسيحيان، انجيل خود را در سن پيرى، در پايان قرن اول نوشته است. متاى رسول نيز يكى از اناجيل را نوشته است. همچنين برخى از رساله هاى عهد جديد به پطرس يوحنا و رسولان ديگر منسوب شده است.

 با آنكه عيسى پطرس را به جانشينى خود برگزيده بود، رسول ديگرى به نام «پولس» عملا موقعيت بهترى پيدا كرد و معمار مسيحيت كنونى شد. نام اين شخص در آغاز، «شاؤ ول» بود كه از نامهاى عبرى است و تلفظ يونانى آن «ستولس» مى شود .او پس از قبول مسيحيت، نام خود با به «پولس» تغيير داد كه ترجمه يونانى واژه «شاؤ ول» و به معناى «كوچك» است.

وى با آنكه يك يهود متعصب بود، تابعيت رومى داشت و پس از رفتن عيسى ، به آزار مسيحيان مشغول بود تا اينكه مدعى شد هنگامى كه براى دستگيرى برخى مسيحيان از شهر قدس به دمشق مى رفته است، نور عيسى را در راه ديده و به طریق او مسيحى شده است (اعمال رسولان  9: 1 - 31).

پولس با شور و نشاط فراوان به تبليغ مسيحيت آغاز كرد و در اين راه بسيار رنج كشيد. او كه مدعى رسالت از جانب حضرت مسيح بود، به مناطق مختلف سفر كرد و مسيحيت را به اطراف درياى مديترانه گسترش ‍ داد. رساله هايى نيز به تازه مسيحيان آن مناطق نوشت و به آنان رهنمود داد. برخى از اين رساله ها در كتاب عهد جديد گرد آمده است . انديشه هاى تازه پولس ميان رسولان تنش مى آفريد و درگيريهاى وى با پطرس و ساير رسولان، در كتاب اعمال رسولان و رساله هاى خود او منعكس شده است. وى مى نويسد: «اما چون پطرس به انطاكيه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم؛ زيرا كه مستوجب ملامت بود.»(رساله به غلاطيان 2 : 11).

پولس هنگام برشمردن فضائل خويش و خطرهايى كه در راه تبليغ مسيحيت بر خود هموار كرده است، به «برادران كذبه» اشاره مى كند و مقصود او رسولانى است كه با انديشه هاى او مخالفت مى كرده اند:

«(22) آيا عبرانى هستند، من نيز هستم. اسرائيلى هستند، من نيز هستم . از ذريت ابراهيم هستند، من نيز مى باشم(23) آيا خدام مسيح هستند، چون ديوانه حرف مى زنم من بيشتر هستم. در محنتها افزونتر، در تازيانه ها زيادتر، در زندانها بيشتر، در مرگها مكرر(24) از يهوديان پنج مرتبه، از چهل يك كم، تازيانه خوردم(25) سه مرتبه مرا چوب زدند، يك دفعه سنگسار شدم، سه كرت شكسته كشتى شدم، شبانه روزى در دريا به سر بردم(26) در سفرها بارها، در خطرهاى نهرها، در خطرهاى دزدان، در خطرهاى از قوم خود، در خطرها از امتها، در خطرها در شهر، در خطرها در بيابان، در خطرها در دريا، در خطرها در ميان برادران كذبه(27) در محنت و مشقت، در بيخوابيها بارها، در گرسنگى و تشنگى، در روزها بارها، در سرما و عريانى (28) بدون آنچه علاوه بر اينهاست، آن بارى كه هر روزه بر من است يعنى انديشه براى همه كليساها (29) كيست ضعيف كه من ضعيف كه من ضعيف نمى شوم؟ كه لغزش مى خورد كه من نمى سوزم(30) اگر فخر مى بايد كرد، آنچه به ضعف من تعلق دارد، فخر مى كنم (31) خدا و پدر عيسى مسيح مسيح خداوند كه تا به ابد متبارك است، مى داند كه دروغ نمى گويد(32) در دمشق، والى حارث پادشاه، شهر دمشقيان را براى گرفتن من محافظت مى نمود(33) و مرا از دريچه اى در زنبيلى از باره قلعه پايين كردند و از دستهاى وى رستم» (رساله دوم به قرنتيان  11: 22 - 33).

گفته مى شود كه پولس در حدود سالهاى 64 - 67 در رم درگذشته است. از نظر مسيحيان جمعى از رسولان مانند پطرس و پولس شهيد شده اند. آرامگاه پطرس در تپه واتيكان شهر رم بسيار اهميت دارد و از دير باز مركز مسيحيت كاتوليك بوده است. كليساى ((سنت پيتر))و كاخها و باغهاى اطراف آن از زيباترين آثار هنرى جهان است.



:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 4 تير 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

تعمید آب  به چه معنی هست؟


آیات اصلی
متی ۲۸: ۱۹-۲۰ - ... همه امتها را شاگرد سازید ... و ایشان را به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید.
مرقس ۱۶: ۱۶ – هر که ایمان آورده، تعمید یابد، نجات یابد.
یوحنا ۳: ۵ - ... اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.
اعمال ۲: ۳۸ – توبه کنید و ... به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید.
اعمال ۲۲: ۱۶ - ... تعمید بگیر و نام خداوند را خوانده، خود را از گناهانت غسل بده.
رومیان ۶: ۳-۴ – پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم.
غلاطیان ۳: ۲۷ – زیرا همه‌ شما که‌ در مسیح‌ تعمید یافتید، مسیح‌ را در بر گرفتید.
افسسیان ۵: ۲۵-۲۶ – مسیح‌ هم‌ کلیسا را محبت‌ نمود ... تا آن‌ را به‌ غسل آب‌ بوسیله‌ کلام‌ طاهر ساخته‌، تقدیس‌ نماید.
تیطس ۳: ۵ – (مسیح) ما را نجات‌ داد به‌ غسل‌ تولد تازه‌ و تازگی‌ای‌ که‌ از روح‌القدس‌ است‌.
عبرانیان ۱۰: ۲۲ - ... دلهای‌ خود را از ضمیر بد پاشیده‌ و بدنهای‌ خود را به‌ آب‌ پاک‌ غسل‌ داده‌، نزدیک‌ بیاییم‌.
اول پطرس ۳: ۲۱ – ... که‌ نمونه‌ آن (یعنی نمونه آب طوفان در زمان نوح) ‌ یعنی‌ تعمید اکنون‌ ما را نجات‌ می‌بخشد، بواسطه‌ برخاستن‌ عیسی‌ مسیح‌.


تعمید آب چیست؟


تعمید آب یعنی به کار گرفتن آب بر شخص، چه بوسیله پاشیدن، یا ریختن آن بر وی، یا غوطه ور ساختن او در آن، که بنا به حکم مسیح در متی ۲۸: ۱۹ به اسم اب و ابن و روح‌القدس انجام گیرد.
یهودیان در روزگار عهد عتیق مراسمی شبیه به تعمید آب را به جا می‌آوردند. این مراسم، ختنۀ پسر نوزاد، در هشتمین روز پس از تولدش بود (پیدایش ۱۷: ۱۰-۱۴). پولس رسول می‌گوید که ایمانداران به مسیح نباید مراسم ختنۀ جسمی را به جا آورند (اعمال ۱۵: ۱-۲۹؛ غلاطیان ۵: ۲). بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس بر این عقیده اند که معنی کولسیان ۲: ۱۱-۱۲ این است که تعمید آب جایگزین ختنه جسمی شده است؛ و این مراسم به «ختنۀ روحانی» ما توسط خود مسیح مرتبط می‌شود که در آن طبیعت گناه آلود ما از زندگی ما «بیرون افکنده» می‌شود.
یحیای تعمید دهنده به جهت آمرزش گناهان به تعمید توبه موعظه می‌کرد (مرقس ۱: ۴). اما این تعمید همان تعمید مسیحی نبود. پس از مرگ و قیام مسیح، دیگر تعمید یحیی برای مسیحیان کافی محسوب نمی‌شد (اعمال ۱۸: ۲۵)؛ افسسیانی که قبلا تعمید یحیی را یافته بودند، مجددا به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند (اعمال ۱۹: ۱-۷). اما تنها یک تعمید مسیحی وجود دارد (افسسیان ۴: ۵).
خود عیسی به دست یحیی در رود اردن تعمید گرفت (متی ۳: ۱۳-۱۷). اگر چه عیسی عاری از گناه بود و نیازی به توبه نداشت، تعمید گرفت تا تمام عدالت را به کمال برساند (متی ۳: ۱۵). در واقع پس از تعمید او در آب، روح‌القدس بر او نازل شد و به او برای خدمت قدرت بخشید (مرقس ۱: ۱۰).
عیسی مرگ خود را بر صلیب «تعمید» نامید (لوقا ۱۲: ۵۰). تعمید مرگ عیسی و قیام او، بنیان تعمید ما است، یعنی دلیلی است برای این نکته که چرا ما می‌توانیم تعمید یابیم (رومیان ۶: ۳-۴؛ کولسیان ۲: ۱۲؛ اول پطرس ۳: ۲۱).
کلیسا، از همان ابتدای تاریخ خود، از حکم عیسی پیروی کرده و ایمانداران جدید را تعمید داده است. نمونه‌هایی از تعمید مسیحی که در عهد جدید بیشتر جلب توجه می‌کنند، عبارتند از: اعمال ۲: ۱۴، ۸: ۱۲، ۸: ۳۸، ۱۰: ۴۸، ۱۶: ۱۵، ۱۶: ۳۳، ۱۹: ۱-۵ . در بسیاری از این آیات، تعمید آب بلافاصله پس از اعتراف ایمان به مسیح انجام می‌شود. چند مورد از این موارد، شامل تعمید تمام خانواده می‌شود (اعمال ۱۰: ۴۸، ۱۶: ۳۱-۳۳).
تعمید منحصر به مسیحیت نیست. قبل از ظهور مسیح، اشخاص غیر یهودی که دین یهود را می‌پذیرفتند، اغلب در آب تعمید می‌گرفتند. در برخی از مذاهب «رمزی» یونان باستان نیز از اشخاص خواسته می‌شد تا تعمید گیرند؛ در این مذاهب، به جای آب، خون بر سر تعمید گیرنده چکانده می‌شد.


چرا باید تعمید آب بیابیم؟
خداوند عیسی به ما حکم کرد که ایمانداران جدید را تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). تقریبا در تمامی فرهنگها و کشورها، تعمید آب به عنوان نشانه ترک نمودن مذهب قدیمی و گرویدن به مسیحیت تلقی می‌شود. این اقدام یکی از گامهای مقدماتی نجات محسوب می‌شود (اعمال ۲: ۳۸). عیسی نیز وعده نجات را با تعمید مرتبط می‌سازد (مرقس ۱۶: ۱۶). در تاریخ کلیسا، نظرات متفاوتی در مورد رابطه تعمید و نجات مطرح شده است.
برخی از مسیحیان بر این عقیده اند که تعمید یکی از «ابزار فیض» است، یعنی یکی از طرقی است که فیض خدا به ما بخشیده می‌شود. مهم ترین ابزار فیض، کلام خدا است (رومیان ۱۰: ۱۷؛ اول پطرس ۱: ۲۳). این دسته از مسیحیان بر این عقیده اند که فیض خدا از طریق تعمید آب نیز شامل حال ما می‌شود. حتی در تعمید آب نیز عامل مهم، کلام مکتوب خدا است (افسسیان ۵: ۲۶). این مسیحیان معتقدند که ما در تعمید، هم دارای نشانۀ مرئی هستیم (آب)، و هم دارای عطایی درونی و روحانی (اتحاد با مرگ و قیام مسیح، بخشایش گناهان و عضویت در کلیسا توسط روح‌القدس). این مسیحیان بر این اعتقادند که در تعمیدی که بر اساس ایمان انجام می‌شود، زندگی ما حقیقتا با مسیح مدفون می‌شود و با او قیام می‌یابیم (رومیان ۶: ۳-۴؛ کولسیان ۲: ۱۲)، و مسیح را در بر می‌گیریم (غلاطیان ۳: ۲۷).

بر اساس کلام پطرس در اعمال ۲: ۳۸ که می‌گوید به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید، این مسیحیان بر این عقیده اند که توسط تعمید آب، ما به شکلی خاص آمرزش گناهان را می‌یابیم. در اول پطرس ۳: ۲۱ پطرس در مورد آن تعمیدی می‌نویسد که اکنون ما را نجات می‌بخشد ... بواسطۀ برخاستن عیسی مسیح. پطرس می‌فرماید که این تعمید، دور کردن کثافت جسم نیست، بلکه شستشوی روحانی است که نتیجه آن، ضمیر صالح است. به این ترتیب، این دسته از مسیحیان معتقدند که در تعمید، گناهان ما عملا «شسته» می‌شود و ضمایر یا وجدانهای ما حقیقتا پاک می‌گردد (اعمال ۲۲: ۱۶؛ افسسیان ۵: ۲۶؛ تیطس ۳: ۵؛ عبرانیان ۱۰: ۲۲). از دیدگاه آنان، تعمید عملا ختنۀ روحانی ما و به معنی بیرون کردن بدن جسمانی است (کولسیان ۲: ۱۱-۱۲). عیسی فرمود ... اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود (یوحنا ۳: ۵).

این مسیحیان معتقدند که واژۀ «آب» در این آیه، به تعمید آب اشاره می‌کند، آب به تنهایی هیچ اثری ندارد، اما در آیین تعمید، آب وقتی آنگونه که خدا حکم کرده است، به همراه کلام مورد استفاده قرار می‌گیرد (مرقس ۱۶: ۱۶؛ افسسیان ۵: ۲۶)، موثر واقع می‌شود. در تعمید، خدا فیض خود را به انسان عطا می‌کند، اما این فیض باید با ایمان دریافت شود. بدون ایمان به کلام وعدۀ خدا، ما هیچ بهره‌ای نمی‌بریم. تعمید آب به خودی خود ایمان ما را به کلام وعده خدا تقویت می‌کند.


بسیاری از مسیحیان این نظر را نمی‌پذیرند که فیضی خاص در تعمید آب وجود دارد. در کتاب مقدس آیات زیادی وجود دارند که تنها ایمان به عیسی (یوحنا ۱: ۱۲، ۳: ۱۶؛ رومیان ۱۰: ۹-۱۰) یا ایمان به کلام خدا را (رومیان ۱: ۱۶، ۱۰: ۱۷؛ اول پطرس ۱: ۲۳) طریق دریافت برکات الهی می‌دانند. این مسیحیان بر این عقیده اند که کلام خدا تنها «ابزار فیض» است. طبق نظر آنان، شنیدن کلام خدا و ایمان داشتن به عیسی، تنها ابزاری است که ما برای نجات یافتن نیاز داریم. این مسیحیان معتقدند که تعمید آب صرفا نشانه یا نمادی است از اتفاقی که به هنگام ایمان آوردن در ما رخ می‌دهد. از نظر آنان، تعمید حقیقتا ما را پاک نمی‌سازد یا به طریقی خاص آمرزش گناهان را برای ما به ارمغان نمی‌آورد، بلکه فقط نمادی است از مرگ ما با مسیح، در برگرفتن او، و ختنه شدن ما توسط او (رومیان ۶: ۳-۵؛ غلاطیان ۳: ۲۷؛ کولسیان ۲: ۱۱-۱۲).

تعمید از نظر ایشان صرفا نشانه‌ای است ظاهری از آن اتفاقی که در هنگام ایمان آوردن، در ما به وقوع می‌پیوندد. برخی معتقدند که مولود شدن از آب در یوحنا ۳: ۵، به تولد جسمی اشاره دارد. برخی دیگر بر این عقیده اند که آب به کلام خدا اشاره می‌کند. برخی از این مسیحیان همچنین می‌گویند که تعمید شهادتی است که فرد در مورد ایمان خود به جهان می‌دهد. بنابراین، باید در حضور جمع انجام شود، نه در خلوت. برخی از این مسیحیان بر این عقیده اند که همانگونه که ختنه در عهد عتیق نشانه‌ای از عهد خدا با یهودیان بود، تعمید نیز نشانه‌ای از عهد خدا با قوم خویش می‌باشد. آنان در تایید این مدعا، به کولسیان ۲: ۱۱-۱۳ استناد می‌کنند.
در مورد معنی تعمید، برخی از مسیحیان دیدگاه نخست را می‌پذیرند و برخی دیدگاه دوم را. همه آنان نیز ایمان دارند که از تعلیم کتاب مقدس پیروی می‌کنند. ما هر دیدگاهی را هم که بپذیریم، نباید دیگران را که دیدگاه دیگری دارند، داوری کرده، محکوم نماییم.
در ارتباط با این موضوع، سوالات متعددی در باب ضرورت و لازم الاجرا بودن تعمید مطرح می‌شود. نخستین سوال این است: اگر ایمانداری بدون تعمید بمیرد، چه اتفاقی می‌افتد؟ کتاب مقدس پاسخی قطعی به ما نمی‌دهد. تقریبا تمامی مسیحیان در این مورد متفق القولند که چنین شخصی نجات می‌یابد. مطابق مرقس ۱۶: ۱۶، آنچه باعث محکومیت است، ایمان نیاوردن است، نه تعمید نگرفتن. شخص مجرمی که عیسی در لوقا ۲۳: ۴۰-۴۳ به او وعدۀ فردوس را می‌دهد، این فرصت را نیافت که تعمید گیرد. با وجود این، کلیسا همیشه ایمان داشته است که کسی که از تعمید گرفتن خودداری می‌کند، در وضعیت خطرناکی قرار دارد. آیا چنین شخصی دارای ایمان حقیقی است؟ اگر ما آگاهانه پیوسته از پذیرش حکم مسیح سرباز زنیم، وارد ملکوت آسمان نخواهیم شد (متی ۷: ۲۱). بنابراین، هنگامی که رهبران کلیسا آماده تعمید دادن کسی هستند، این شخص نباید در انجام این کار تعلل ورزد، بلکه باید در اولین فرصت تعمید گیرد.


سوال دوم این است: اگر ایمانداری که تعمید گرفته، علیه خدا عصیان کند و زندگی‌اش در گناه سپری شود، اما پس از مدتی توبه کند و به سوی مسیح بازگردد، آیا نیاز هست که دوباره تعمید گیرد؟ کلیسا همواره به این سوال پاسخ منفی داده است. تنها یک تعمید وجود دارد (افسسیان ۴: ۵). پس از اینکه خدا ما را فرزندان خود می‌سازد، ممکن است ما علیه او عصیان کرده، امتیازات فرزندی خدا را از دست بدهیم. اگر بعدها توبه کنیم، دیگر نیازی نیست که مجددا فرزند خدا شویم، بلکه فقط باید گناهانمان آمرزیده شوند (لوقا ۱۵: ۱۱-۲۴). حتی هنگامی که ما امین نیستیم، خدا امین است (رومیان ۳: ۳، ۱۱: ۲۹؛ دوم قرنتیان ۱: ۱۰).
سوال مشابه دیگری را نیز می‌توان مطرح کرد: اگر ما در کلیسایی تعمید بگیریم، هنگامی که به کلیسایی دیگر ملحق می‌شویم، آیا باید مجددا تعمید بگیریم؟ پاسخ این سوال نیز منفی است. تنها یک تعمید مسیحی وجود دارد (افسسیان ۴: ۵). ایمانداری که در نام اب و ابن و روح‌القدس تعمید می‌گیرد (متی ۲۸: ۱۹)، نیازی ندارد که باری دیگر تعمید گیرد.
تعمید کودکان
در کلیسا، در مورد تعمید کودکان، سنت‌های مختلفی وجود دارد. در تاریخ کلیسا، در قدیمی ترین مباحثی که در مورد تعمید به دست ما رسیده است، به تعمید کودکان اشاره می‌شود. اما در دوران اصلاحات کلیسا در قرن شانزدهم، برخی از کلیساهای پروتستان این نظر را مطرح کردند که تنها اشخاص بالغ و نوجوانان می‌توانند تعمید گیرند. بسیاری از کلیساها امروزه چنین باوری دارند. مسیحیان این کلیساها خاطر نشان می‌کنند که در مورد تعمید کودکان، در کتاب مقدس نمونه‌های روشنی وجود ندارند. آنان بر این عقیده اند که تنها کسانی می‌توانند تعمید گیرند که بتوان اعتقادات مسیحی را به ایشان تعلیم داد و نیز بتوانند با دهان خود اعتراف کنند که عیسی خداوند است (رومیان ۱۰: ۹-۱۰). از نظر این مسیحیان، شخص ابتدا باید توبه کند و آنگاه تعمید گیرد (اعمال ۲: ۳۸). آنان این تعمید را «تعمید ایمانداران» می‌خوانند (اعمال ۸: ۳۷).

آنان معتقدند که کودکان نه می‌توانند توبه کنند و نه می‌توانند ایمان حقیقی داشته باشند؛ بنابراین، صحیح نیست که کودکان خردسال تعمید گیرند. در بسیاری از این کلیساها، پایین ترین سن برای تعمید کودکانی که ایمان دارند، ده یا دوازده سالگی است. کلیساهای اندکی نیز کودکی را که در سن پنج یا شش سالگی به روشنی ایمان خود را اعلام کند، تعمید می‌دهند. در بسیاری از این کلیساها که کودکان را تعمید نمی‌دهند، به جای تعمید، مراسم تقدیم کودکان به اشکال مختلف انجام می‌شود.
با وجود این، بسیاری از کلیساهای پروتستان، فرزندان والدین ایماندار را، مدت کوتاهی پس از تولد تعمید می‌دهند. این مسیحیان خاطر نشان می‌سازند که در کتاب مقدس هیچ نمونه‌ای از مراسم تقدیم کودکان در کلیسای اولیه ذکر نشده است. همچنین هیچ نمونه‌ای ذکر نشده که فرزند والدین مسیحی، بعدها پس از بالغ شدن، تعمید گرفته باشند. این گروه از مسیحیان می‌گویند که ما در کتاب مقدس، شاهد تعمید تمامی اعضای خانواده یک شخص هستیم، و به احتمال قریب به یقین، این خانواده‌ها صاحب کودکانی نیز بودند (اعمال ۱۶: ۱۵، ۱۶: ۳۳؛ اول قرنتیان ۱: ۱۶).

آنان بر این عقیده اند که آیین تعمید همانند ختنه نوزادان پسر در عهد عتیق است، که هم در مورد کودکان یهودی و هم در مورد اشخاص بالغی که از امتها به دین یهود می‌گرویدند، انجام می‌شد. هنگامی که والدین اطفال و بچه‌های خود را نزد عیسی آوردند، او فرمود: «بگذارید که بچه‌های کوچک نزد من آیند ... زیرا ملکوت خدا از امثال اینها است» (مرقس ۱۰: ۱۳-۱۶؛ لوقا ۱۸: ۱۶-۱۷). لذا این گروه بر این عقیده اند که فرمان عیسی در مورد اینکه ایشان را به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید، نه تنها به تعمید اشخاص بالغی که ایمان می‌آورند، بلکه همچنین به تعمید اطفال و کودکان نیز اشاره دارد (متی ۲۸: ۱۹؛ اعمال ۲: ۳۹).
این سوال حول محور معنی تعمید می‌چرخد. آیا تعمید کودکان، با معنی تعمید همخوانی دارد؟ مسیحیانی که ایمان دارند که تعمید طریقی برای دریافت فیض خدا است، معمولا کودکان را تعمید می‌دهند. برخی از این مسیحیان بر این عقیده اند که اطفال نیز می‌توانند ایمان داشته باشند (به مقالۀ عمومی: «کودکان و ملکوت خدا» مراجعه کنید). برخی دیگر عقیده دارند که ایمان والدین کافی است (یعنی همان نظری که یهودیان در مورد ختنه کودکان داشتند).

با وجود این، هنگامی که کودک تعمید گرفت و به شخصی بالغ تبدیل شد، برای اینکه نجات بیابد، باید به مسیح ایمان داشته باشد. کلیساهایی که معتقدند تعمید فقط یک نماد است، ممکن است کودکان را تعمید ندهند. اگر کلیساهایی بر این باور باشند که تعمید در عهد جدید جانشین ختنه کردن در عهد عتیق شده که نشانه‌ای از عهد خدا با قوم اسرائیل بود، چنین کلیساهایی معمولا کودکان را تعمید می‌دهند. اگر آنان بر این باور باشند که تعمید شهادت فرد بر ایمان خود در حضور دیگران و دنیا است، یا شخص باید بتواند با زبانش به مسیح اعتراف کند، آنگاه آنقدر صبر می‌کنند تا فرد به سنی و سالی برسد که بتواند ایمان خود را به عیسی اعتراف کند.


کدام روش تعمید صحیح است؟
سه روش عمده برای تعمید وجود دارد که عبارتند از: غوطه ور ساختن در آب، پاشیدن قطرات آب، و ریختن آب. در بسیاری از کلیساها، داوطلبان را با پاشیدن قطرات آب یا ریختن آن روی سرشان، تعمید می‌دهند. در مورد تعمید کودکان، معمولا از دو روش فوق استفاده می‌شود، اگر چه در گذشته کودکان را نیز در آب غوطه ور می‌ساختند. برای بزرگسالان، هر سه روش بکار گرفته می‌شود. معمولا افراد زمین گیر و بیمار، یا اشخاصی را که در مناطق بد آب و هوا زندگی می‌کنند (مثل بیابانها و قطب شمال)، توسط غوطه ور کردن تعمید نمی‌دهند. به هر حال، از دوران کلیسای اولیه تا کنون، هر سه روش در زمانها و مکانهای مختلف بکار گرفته شده است.


خود کتاب مقدس دقیقا نمی‌گوید که تعمید چگونه باید صورت گیرد. در زمان نگارش عهد جدید، تعمید معمولا در رودخانه‌ها (مرقس ۱: ۵)، یا مکانهایی که آب فراوان بود (یوحنا ۳: ۲۳)، انجام می‌شد. تعمید به شکل غوطه ور شدن در چنین مکانهایی به سهولت انجام می‌شد و احتمالا متداولترین شکل تعمید بود. اما گاهی تعمید به شکل غوطه ور شدن بسیار مشکل می‌شد. برای مثال، شخص حبشی در صحرا تعمید گرفت (اعمال ۸: ۳۶-۳۸). زندانبان زندان فلیپی و خانواده‌اش به هنگام نیمه شب و در فاصله زمانی که زخمهای رسولان را می‌شستند و غذا می‌خوردند، تعمید گرفتند (اعمال ۱۶: ۳۳). و در روز پنطیکاست نیز سه هزار نفری که ایمان آورده بودند، با هم تعمید گرفتند (اعمال ۲: ۴۱). بسیاری از علمای الهی معتقدند در این موقعیت‌ها به خاطر وجود این قبیل مشکلات، تعمید به شکل ریختن آب یا پاشیدن آن، صورت گرفته است



:: بازدید از این مطلب : 210
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

عیسی مسیح، خود را در راه همه فدا داد و این امر شهادتی در زمان معین گردید ( غلا طیان ۴: ۴-۵ ). عیسی، خود را در راه بشر فدا کرد تا اینکه همه نجات پیدا کنند. ولی متاسفانه، همآ انسانها به او ایمان نیاورده اند و بسیاری در گناهان خود غرق خواهند ماند و هدیۀ نجات را از سوی خدا نخواهند پذیرفت. نجات، را می توان به یک مهمانی بزرگ تشبیه نمود. همه به مهمانی و ضیافت دعوت شده اند، ولی اگر کسی دعوت را نپذیرد و بر سر سفرۀ خدا ننشیند، گرسنه خواهد ماند. همچنین می توان نجات را به دارویی قوی تشبیه نمود که قدرت شفای هر مرضی را دارد. ولی اگر شخص بیمار از خوردن آن دارو امتناع ورزد، هرگز شفا نخواهد یافت.

در این راستا کلام خدا می فرماید : امروز آسمان‌ و زمین‌ را بر شما شاهد می‌آورم‌ كه‌ حیات‌ و موت‌ و بركت‌ و لعنت‌ را پیش‌ روی‌ تو گذاشتم‌؛ پس‌ حیات‌ را برگزین‌ تا تو با ذریتت‌ زنده‌ بمانی‌ (تثنیه باب سی آیه نوزده) .
در فیض و آرامی و شادی این چنین میراث ابدی باشید.آمین 

 

قلبم باز شد.جای خالی توی قلبم پر شد.دیگه به مرگ فکر نمی کردم.با عشق کتاب رو خوندم.برای سختی هایم دلیل پیدا کردم.او برای ما غم را از بین می برد.نور خدا هست که ناراحتی ما پایان دارد.روز به روز غمم کوچک شد.در خوابم به خدا نزدیک شدم.در کنار تختم

من میخواستم هویت داشته باشم.شناخت خدا به ما هویت و نیرو وارامش میده و سختی هامون رو به زیر پامون می بره

ثروت الهی خدا مسیح است.عیسی سه سال از سی سالگی تا33 سالگی برای گناهان من جان داد.ما مبلغ نیستیم.چرا چون جنسی برای فروش ندارم.اسنا کنیم که عیسی همه شما رو دوست داره.ایرانی ها به رایگان به مای بی هویت و سرگردان محبت بی پایان و عشق و ارامش و امنیت چیزیکه بدنبالش در ایران می گردیم.و به ما داده نمی شود را هدیه ای به ما داده.عیسی مسیح.



:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

در شادی و برکات خداوند عشق و محبت باشید  

 

مقدمه

نان شراب به عنوان یکی از ارکان اجزای اصلی عمل عشای ربانی دارای مفهوم خاصی در مسیحیت می‌ باشد.

به آیین عشای ربانی[1]، شام خداوند[2]، شکستن نان، مجلس سپاسگزاری شراکت هم اطلاق شده است. این عمل نماد حلول تجسد الهی قلمداد می‌­شود. در اناجیل روایت شده است که عیسی(ع) در آخرین شب حیات خود که شب عید فِصح یهودیان بود به اتفاق شاگردان به سنت کتاب مقدس شام دسته جمعی (شام آخر) را صرف کردند.[3]

 

تاریخچه 

ابتدا به اصل ماجرای عشای ربانی آنگونه که در کتاب مقدس آمده است سپس به تحلیل آن می‌ پردازیم:

پس در روز او‌ّل عید فطیر شاگردان نزد عیسی آمده گفتند: “كجا می‌خواهی فصح را آماده كنیم تا بخوری؟” گفت: “به شهر نزد فلان كس رفته بدو گویید: ”استاد می‌گوید وقت من نزدیك شد فصح را در خانة تو با شاگردان خود صرف می‌‌نمایم. شاگردان چنانكه عیسی ایشانرا امر فرمود كردند فصح را مهیا ساختند.

چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست وقتی كه ایشان غذا می‌خوردند او گفت: “هر آینه به شما می‌گویم كه یكی از شما مرا تسلیم می‌كند!” پس بغایت غمگین شده هر یك از ایشان به وی سخن آغاز كردند كه “ای سرور آیا من آنم؟” او در جواب گفت: “آنكه دست با من در قاب فرو برد همان كس مرا تسلیم نماید! هر آینه پسر انسان به همانطور كه دربارة او مكتوب است رحلت می‌كند. لیكن وای برآنكسی كه پسر انسان بدست او تسلیم شود! آن شخص را بهتر بودی كه تولّد نیافتی!” یهودا كه تسلیم كنندة وی بود به جواب گفت: “ای استاد آیا من آنم؟” به وی گفت: “تو خود گفتی!” چون ایشان غذا می‌خوردند عیسی نان را گرفته بركت داد پاره كرده به شاگردان داد گفت: “بگیرید بخورید این است بدن من.” پیاله را گرفته شكر نمود بدیشان داده گفت: “همة شما از این بنوشید. زیرا كه این است خون من در عهد جدید كه در راه بسیاری بجهت آمرزش گناهان ریخته می‌شود. اما به به شما می‌گویم كه بعد از این از میوة مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی كه آنرا با شما در ملكوت پدر خود تازه آشامم.”[4]

عیسی بدیشان گفت: “من نان حیات هستم. كسی كه نزد من آید هرگز گرسنه نشود هر كه به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد. لیكن به شما گفتم كه مرا هم دیدید ایمان نیاوردید. هر آنچه پدر به من عطا كند به جانب من آید هر كه به جانب من آید او را بیرون نخواهم نمود. زیرا از آسمان نزول كردم نه تا به ارادة خود عمل كنم بلكه به ارادة فرستندة خود ارادة پدری كه مرا فرستاد. این است كه از آنچه به من عطا كرد چیزی تلف نكنم بلكه در روز بازپسین آنرا برخیزانم ارادة فرستندة من این است كه هر كه پسر را دید بدو ایمان آورد حیات جاودانی داشته باشد من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید.”

پس یهودیان دربارة او همهمه كردند. زیرا گفته بود: “من هستم آن نانی كه از آسمان نازل شد گفتند: “آیا این عیسی پسر یوسف نیست كه ما پدر مادر او را می‌شناسیم؟ پس چگونه می‌گوید از آسمان نازل شدم؟”عیسی در جواب ایشان گفت: “با یكدیگر همهمه مكنید. كسی نمی‌تواند نزد من آید مگر آنكه پدری كه مرا فرستاد او را جذب كند من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید. در انبیا مكتوب است كه همه از یَهُوَه تعلیم خواهند یافت. پس هر كه از پدر شنید تعلیم یافت نزد من می‌‌آید نه اینكه كسی پدر را دیده باشد جز آن كسی كه از جانب خداست او پدر را دیده است. آمین آمین به شما می‌گویم هر كه به من ایمان آرد حیات جاودانی دارد. من نان حیات هستم. پدران شما در بیابان من‌ّ را خوردند مردند. این نانی است كه از آسمان نازل شد تا هر كه از آن بخورد نمیرد. من هستم آن نان زنده كه از آسمان نازل شد. اگر كسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند نانی كه من عطا می‌كنم جسم من است كه آنرا بجهت حیات جهان می‌‌بخشم.”

پس یهودیان با یكدیگر مخاصمه كرده می‌گفتند: “چگونه این شخص می‌تواند جسد خود را به ما دهد تا بخوریم؟ ”عیسی بدیشان گفت: “آمین آمین به شما می‌گویم اگر جسد پسر انسانرا نخورید خون او را ننوشید در خود حیات ندارید هر كه جسد مرا خورد خون مرا نوشید حیات جاودانی دارد من در روز آخر او را خواهم برخیزانید. زیرا كه جسد من خوردنی حقیقی خون من آشامی‌دنی حقیقی است. پس هركه جسد مرا می‌‌خور‌َد خون مرا می‌‌نوشد در من می‌‌ماند من در او. چنانكه پدرِ زنده مرا فرستاد من به پدر زنده هستم همچنین كسی كه مرا بخور‌َد او نیز به من زنده می‌شود. این است نانی كه از آسمان نازل شد نه همچنان كه پدران شما من‌ّ را خوردند مردند بلكه هر كه این نان را بخورد تا به ابد زنده مانَد.” این سخن را وقتیكه در كفرناحوم تعلیم می‌داد در كنیسه گفت.[5]

عشای ربانی در دید فرد مسیحی، تنها «یکی از اسرار هفتگانه» نیست بلکه این عمل یکی از مسائل اساسی ایمان شعائر عبادی مسیحیت است. مسیحیان هنگامی‌ که در این مراسم شرکت می‌­کنند باور دارند که مسیح با جسم خود نزد آنان حاضر می‌­شود. همچنین باور دارند همان طور که عهد خدا با قوم یهود توسط خون قربانیها بر کوه سینا استوار گردید به همان ترتیب عهد جدید بین خدا بشریت به وسیله خون عیسی مسیح محکم استوار شد.[6]

کلمه سرّ عبارت است از حادثه قابل مشاهده محسوسی که ضمن آن، خدا فیض نجات خود را عطا می‌ کند به دیگر سخن، نشانه پیدایی است برای عمل ناپیدایی که خدای متعال به آن می‌ پردازد.

از دیدگاه مسیحیان، کلیسا یا جامعه مسیحیت در جهان، نشانه چیزی است که خدا به وسیله عیسای انسان محقق ساخته پیوسته آن را در راه انسانها محقق خواهد ساخت. کارهای غیر آشکار مسیح در زندگی کلیسایی به وسیله اسرار آشکار می‌­شود. به دیگر سخن هنگامی‌ که یک مسیحی در مراسم مربوط به یکی از اسرار شرکت می‌­کند ایمان دارد که با این عمل به ملاقات مسیح که از مرگ برخاسته فیض خدای نجات بخش را به وی بخشیده می‌­رود.[7]

این شام دسته جمعی در اناجیل به دو شکل توجیه می‌­گردد. در اناجیل همگون، عیسی به نشان همبستگی خویش با شاگردانش نانی را که در سفره بود پاره می‌­کند به شاگردان می‌­دهد می‌­گوید: «این بدن من است که برای شما تسلیم می‌­شود، این کار را به یادبود من انجام دهید». به همین ترتیب بعد از شام پیاله­ای از شراب را به آنان می‌­دهد می‌­گوید: «با خون خود که برای شما ریخته می‌­شود پیمان تازه­ای بستم این نشان آن است.»[8] [9]

در انجیل یوحنا این صفحه بازگو نمی‌­شود بلکه عیسی از شام فصح یک تعلیم مهم نتیجه گیری می‌­کند. عیسی(ع) خود را نان حیات می‌­نامد می‌گوید: من نان حیات هستم. پدران شما در بیابان من‌ّ را خوردند مردند. این نانی است كه از آسمان نازل شد تا هركه از آن بخورد نمیرد...”[10] نتیجه مطلب آن است که اگر از جسم عیسی که همان مایه حیات است نخورید فاقد حیات هستید

در انجام این مراسم کشیش قطعات کوچک نان مخصوصی را که قبلا با شراب (یاآب) تقدیس شده در بین مومنین تقسیم می‌­کنند با خواندن دعا، نان شراب در بدن مسیحیان به گوشت خون عیسی مبدل می‌­گردد با او متحد می‌­شوند.[11]

عقیده به حضور واقعی مسیح بتدریج رواج یافت. اولین بار که چنین مطلبی به صورت یک قاعده رسمی‌ ارائه شد در شورای نیقیه به سال 787 بود. در 855 میلادی، رهبانی فرانسوی از فرقه بندیکتیان به نام راترامنوس تعلیم داد که نان شراب از لحاظ معنوی جسم خون عیسی محسوب می‌­شد، نه از نظر مادی. در حدود سال 1045، برانژه، شماس اعظم کلیسای تور در واقعیت موضوع قلب ماهیت شک نمود؛ به همین سبب، وی را تکفیر کردند لانفرانک صدردیربک در طی نامه­ای خطاب به وی عقیده مومنان درست ایمان را به این نحو بیان کرد:

ما معتقدیم به جسم خاکی... در نتیجه قدرت آسمانی که در خور وصف وهم نیست... مبدل به جوهر جسم خداوند می‌­شود حال آنکه ظاهر پاره­ای از مشخصات همان وجود خارجی از نظر غایب می‌­ماند تا مردم از مشاهده آن جوارج عریان خون آلود دچار هراس نشوند مومنان به ثمرات کاملتر ایمان نایل آیند، در عین حال جسم خداوند دست نخورده، تمام کمال، بدون آلودگی یا جراحتی در آسمان است.

این عقیده را چهارمین شورای لاتران (1215) به عنوان یکی از مهمترین اصول دین اعلام کرد شورای ترانت به تاریخ 1560 افزود که هر ذره‌ای از نان مقدس، هر قدر هم کوچک باشد حاوی تمام جسم، خون روح عیسی است. به این نحو یکی از کهن‌سالترین رسوم دین اقوام بدوی (که عبارت از خوردن خدا باشد) امروزه در جوامع متمدن اروپایی آمریکایی شیوع دارد مورد احترام عده زیادی از مردمان است.[12]

لوتریها تعلیم می‌­دهند که مسیح «درون همراه تحت» این عناصر حاضر است ولی با عقیده تبدل جوهر موافق نیستند. پیروان کلیسای انگلستان نیز معتقدند که مسیح در عشاء ربانی حضور دارد ولی با همدیگر در چگونگی آن اختلاف دارند از این لحاظ آنها مانند کلیساهای ارتدکس­اند. بیشتر کلیساهای دیگر مسیحی معتقدند که نان شراب نماد مسیح مرگ فدایی اوست.[13]

هر یک از کلیساهای مسیحی در شعایر آیین­های عشای ربانی ابتکاراتی پدید آورده است ولی دو عنصر اساسی در همه مراسم ثابت است: 1- خواندن دو یا سه مقطع از کتاب مقدس 2- خوردن قربانی مقدس هنگام تبرک نان شراب. در این هنگام، پیشوای مراسم، سخنان عیسی در شام آخر را تلاوت می‌­کند. در کلیسای کاتولیک ارتدکس، جز اسقف یا جانشین او یعنی کشیش نمی‌­تواند پیشوای مراسم باشد علاوه بر خواندن کتاب مقدس خوردن قربانی، همخوانی دعای توسل شکر همراه با موعظه مصافحه نیز انجام می‌­شود. بسیاری از پروتستان‌ها عشای ربانی را بسیار مهم می‌شمارند به‌طوریکه می‌­گویند باید برای اجرای درست کامل آن مراسم کاملا آماده شد به همین دلیل آن را تنها در برخی از مناسبت‌ها برگزار می‌­کنند. ارتدوکس­ها مراسم عشای ربانی را در روزهای یکشنبه اعیاد برگزار می‌­کنند ولی کاتولیک­ها می‌­گویند عشای ربانی قلب عبادت روزانه است به همین دلیل آن مراسم را هر روز برپا می‌­دارند.[14]

هزار معجزه به نام مقدس نسبت دادند مدعی شدند که شر اهریمنان را دفع می‌ کند، علاج امراض است، مانع از بروز حریق می‌­شود با مسدود کردن حلقوم دروغگویان آنها را رسوا می‌­سازد. هر مسیحی مکلف بود که اقلا سالی یک بار در مراسم قداس شرکت جوید اولین بار که جوان مسیحی مبادرت به چنین امری می‌­کرد مراسم با ابهت تشریفات خاص برگزار می‌­شد.[15]

شیوه اجرای مراسم عشاء ربانی نیز از کلیسائی تا کلیسایی دیگر همچنین در درون یک کلیسا، از اجتماع تا اجتماع دیگر بسیار متفاوت است. در یک طرف طیف، مراسم عشاء ربانی آنگونه که پاپ در شب عید کریسمس در رم برگزار می‌­کند غالبا از تلویزیون در سراسر جهان پخش می‌­شود، دیده می‌­شود. در همه موارد عشائ ربانی حقایق نهفته یکسانی روشن می‌­شود. مسیحیان حیات مرگ عیسی را به یاد می‌­آورند. به یاد می‌­آورند که خداوند در حوادث معمولی زندگی، مانند خوردن آشامی‌دن، حضور دارد.[16]

تقریباً همه مسیحیان اتفاق نظر دارند که دو سرّ اصلی عبارتند از تعمید عشای ربانی. مسیحیان کاتولیک ارتودکس پنج سرّ دیگر بر اینها می‌­افزایند مجموع اسرار را هفت عدد می‌­دانند. فرقه­های پروتستان در تعداد اسرار اختلاف دارند ولی اکثریت قاطع آنان دو سرّ اول یعنی تعمید عَشای ربانی را قبول دارند. شمار اندکی از کلیساهای پروتستان، مانند «کویکرها» «سپاه نجات» هیچ یک از اسرار را نمی‌­پذیرند.[17]



:: بازدید از این مطلب : 901
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 29 ارديبهشت 1397 | نظرات ()